رفتاری که بهائی ها با مخالفین خود دارند
در کتاب خاطرات حبیب که مجموعه ای از خاطرات بهاءالله و عبدالبهاء است به نقل از عبدالبهاء می نویسد: «وقتی جمال مبارک [بهاءالله] از سلیمانیه [عراق] تشریف آوردند، یک روز توی کوچه تشریف می بردند با مرحوم آقا میرزا محمد قلی، یک شخص کباب فروش آهسته گفت: باز بابی ها آفتابی شدند. جمال مبارک به آقا میرزا محمد قلی فرمودند: بزن توی دهنش. میرزا محمد قلی ریش او را گرفته توی سرش می زد.»
الحق که وحدت عالم انسانی و الفت محبت را یک جا جمع کرده است و شاعر خوب گفته که...