یهودونقش آفرینی درشکل گیری بهائیت
یهودیان نقش بسزایى در پیدایش، گسترش و رشد فرقه بابیه و بهائیه داشته اند.
آشنایى سیدعلى محمد شیرازى (باب) با خانواده یهودى و سرمایه دار «ساسون» تأثیرات مهمى در زندگى او گذاشت و وى را با كانونهاى مهم یهودى آشناساخت كه بنا به اعتقاد پارهاى از مورخین پایه اصلى ادعاهاى او درباره «باب امام زمان بودن» و یا بنا به اعتقاد فرقه «شیخیه» ادعاى «ركن رابع» بودن او از همین ایام و در ارتباط با همین كانونها شكل گیرد.
درصد قابل توجهى از بدنه بهائیت را یهودیانى تشكیل مىدهند كه به این فرقه گرویده اند. در بررسى تاریخ پیدایش و گسترش بابىگرى در ایران، نمونه فراوانى از گرایش یهودیان تازه مسلمان به این فرقه مشاهده مىشود كه به مروّجین اولیه بابىگرى و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن بدل شدند و در واقع همچنان یهودى بودند.

«اسماعیل رائین» نیز معتقد است: «بیشتر بهائیان ایران یهودیان و زردشتیان هستند و مسلمانانى كه به این فرقه گرویدهاند در اقلیت مىباشند. اكنون سالهاست كه كمتر شده مسلمانى به آنها پیوسته باشد».
«فضل اللَّه مهتدى» معروف به «صبحى»، مُبلِّغ پیشین بهائیت كه سالها منشى مخصوص عباس افندى بود، مىنویسد: «به نظر این بنده بیشتر آنان براى فرار از یهودیت بهائى شده اند تا گذشته از اینكه اسم جهود از روى آنها برداشته شود، در فسق و فجور نیز فى الجمله آزادى داشته باشند و من از این قبیل یهودیان نه در همدان بلكه در تهران نیز سراغ دارم و بر اعمال آنان واقفم). اگر از كسانى كه قبل از پیروزى انقلاب اسلامى پیگیر جریان بهائیت بوده اند و یا از كسانى كه مدتى در یكى از كشورهاى غربى اقامت داشته اند سئوال كنید، تأیید خواهند كرد كه بیش از همه یهودیان بوده اند و هستند كه به این فرقه مىپیوندند. به عنوان نمونه مىتوان به گرویدن دسته جمعى یهودیان همدان به این فرقه و نقش «ملا الیاهو» و «ملا لاله زار» دو نفر از بزرگان یهود در تقویت جنبش معروف «طاهره قره العین» در تبلیغ بابىگرى اشاره كرد.
گرایش یهودیان به بهائیت و تلاش صهیونیسم براى تبدیل این فرقه به یك دین متنفذ جهانى به ایران محدود نیست. و در سایر كشورها، به ویژه در اروپا و ایالات متحده آمریكا، نیز اقدامات گستردهاى صورت پذیرفته است چنانكه روزنامه الاتحاد چاپ ابوظبى درباره پیوند میان بهائیت و صهیونیسم در مقالهاى با عنوان «سایه صهیونیسم بر بهائیت» مى نویسد: «پس از فوت بهاء در سال 1892 میلادى واقعه عجیبى رخ داد و آن از این قرار بود كه صهیونیسم گروههایى جهت خدمت و دعوت براى عباس افندى، فرزند بهاء وجانشین وى تشكیل داده و خزانههاى خود را براى پشتیبانى از این فرقه گشودند. جهت توسعه و انتشار بهائیت در جهان، صهیونیسم با عباس افندى همكارى نموده و در مناطقى كه اسلام بر آن تسلطى نداشت مانند تركمنستان شوروى، به تبلیغ بهائیت پرداخت و سپس آن را به شیكاگو و سانفرانسیسكو منتقل و گروههاى صهیونیسم براى تأسیس سازمان (الاذكار بهائى) اعانه هایى جمع آورى نموده و محافل ماسونى را براى پیوند به این دیانت دعوت كردند.
در سال 1899 پس از تشكیل كنفرانس صهیونیسم (بال) واقع در سوئیس، شرقشناسان یهودى على الخصوص تومانسكى كتاب مقدس بهاءاللَّه را منتشر نمود و در سومین كنفرانس تاریخ ادیان در آكسفورد آن را جزو مجموعه گزارشهاى این كنفرانس انتشار دادند.
در سال 1909 «هیبولت و رینوس» یهودى كتابى در پاریس تحت عنوان «تاریخ و ارزشهاى اجتماعى بهائیت» منتشر كرد... پیشوایان مذهبى یهود براى مبعث پیامبر فارسى فتوا دادند و به تبلیغ براى او پرداختند و قرن نوزدهم را تاریخى براى ظهور وى و پاك نمودن شهر قدس از مسلمانان تعیین نمودند. بدین شیوه بابیها وارد مرحله جدیدى از تبلیغ گردیده و پیروان آن بر این عقیدهاند كه بهائیت فرقهاى از اسلام نمىباشد بلكه مذهبى جهانى مىباشند كه این مذهب از مرزهاى عالم اسلام پا فراتر گذاشته و پیامبر عكا نیز پیروانى متعصب در آمریكا و اروپا یافته كه آنان به نوبه خود براى ایجاد سازمانهاى بهائیت در آمریكا كمكهاى فراوانى انجام داده و شهر شیكاگو را مركز این دین انتخاب نمودند و دار مشرق الاذكار را در آنجا تأسیس و زمینهاى زیادى با كمك یهودیان به دست آوردند.... همان طور كه «گلد تسهیر» اشاره مىكند بهائیت با ظهور عباس افندى و استمداد از تورات و انجیل گامى به پیش نهاده و ادعا داشتند كه در تورات و انجیل به ظهور عباس افندى اشاره شده...».
از سال 1868 میلادى كه میرزا حسینعلى نورى (بهاء) و همراهانش به «بندر عكا» منتقل شدند، پیوند بهائیان با كانونهاى مقتدر یهودى غرب تدوام یافت و مركز بهائىگرى در سرزمین فلسطین به ابزارى مهم براى تحقق اهداف ایشان و شركایشان در دستگاه استعمارى بریتانیا بدل گردید.