1. گرایش عده زیادى از بهائیان به اسلام
پس
از پیروزى انقلاب اسلامى تعداد بسیارى از بهائیان كه از اقشار محروم و
بىاطلاع از ماهیت این فرقه بودند، متوجه فریبكارى سران این فرقه شده، دست
از بهائیت كشیدند و با ایجاد تسهیلات لازم ازطرف نظام جمهورى اسلامى به سوى
مساجد حركت كرده و به صورت دسته جمعى و خانوادگى به دامان پاك اسلام
بازگشتند. عدهاى از آنان هم ضمن راه اندازى جنبشى با عنوان جنبش آزادى بخش
بهائیان ایران (جابا) با انتشار نشریهاى با نام «احرار» در سال 1358 به
مخالفت علنى با سیستم بهائیت پرداختند.
جنبش مذكور ضمن انتقاد از
تشكیلات بهائیت قبل از انقلاب، از همه كسانى كه در دوران شاه براى بیگانگان
جاسوسى كرده و در پستهاى حساس آب به آسیاب دشمنان ایران ریختهاند،
انتقاد نمود. بهائیت در ایران، پیشین، ص 274 273.
اصولاً
جاسوسى و خیانت به آب و خاك و خدمت به بیگانگان، «صفت مشترك» همه بهائیان
است و این امر چه در گذشته و چه در حال، روشن و مستند و اثبات شده مىباشد.
این تنها حسین فردوست نیست كه اعلام مىكند «بهائىهایى كه من دیدهام
واقعاً احساس ایرانیت نداشتند و این كاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد
جاسوسهاى بالفطره بودند» ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، پیشین، ج 1، ص 376.
بلكه تمام كسانى كه همچون او با این عناصر حشر و نشر، مراوده و تعامل
داشتهاند بر این واقعیت تلخ صحه مىگذارند. همین صفت و خصیصه مشترك است كه
بهائیان را به صورت ابزارهاى كارآمد به بهرهبردارى سازمانهاى جاسوسى
انگلیس و اسرائیل و آمریكا مىرساند و زمانى هم كه این جاسوسان بالفطره به
دام نیروهاى امنیتى ما گرفتار مىآیند و پس از محاكمه در دادگاههاى انقلاب
به اعدام محكوم مىشوند نالههاى حقوق بشرى دشمنان بشریت از گلوها بالا
مىآید و خود را به حمایت از این جاسوسان و خیانتكاران به استقلال و
تمامیت ارضى ایران موظف مىدانند!
2. فقدان رسمیت
قبل
از انقلاب اسلامى مردم مسلمان ایران به بهائیان به عنوان یك فرقه ضاله
ضداسلام و ضد ملیت مىنگریستند؛ این طرز تلقى بعد از انقلاب نیز نه تنها
تغییر نكرد، بلكه با توجه به افشاى اسناد خیانت، جاسوسى و توطئههاى شوم
این حزب سیاسى وابسته به بیگانگان بر علیه ملت مسلمان ایران، شدت نیز یافت و
موجب گردید تا نظام مردمى و اسلامى به وجود آمده بعد از انقلاب هیچگونه
رسمیتى براى آنان قائل نشود و هرگونه فعالیت تشكیلاتى بهائیت ممنوع اعلام
گردید.
3. از دست دادن حمایت دولتى
پس
از پیروزى انقلاب اسلامى و سقوط رژیم وابسته پهلوى، این فرقه به یكباره
تمام پشتوانههاى سابق خود را در داخل كشور از دست داد و راههاى سیطره
بهائیت بر تشكیلات دولتى نیز مسدود گردید و از فعالیت این جریان منحط
جلوگیرى به عمل آمد؛ به صورت منطقى نظام اسلامى نمىتوانست مثل زمانهاى
گذشته با بذل و بخشش به آنها پست و مقام داده و دست عوامل نفوذى اسرائیل و
بیگانگان را در جاسوسى، كارشكنى و ایجاد اخلال و انحراف در بدنه اجرایى
نظام اسلامى باز گذارد. از این رو مشاغل حساس و غیر حساس دولتى و بعضاً غیر
دولتى، كه در رژیم پهلوى به فراوانى در اختیار آنان قرارداده شده بود از
آنان باز پس گرفته شد، از كلیه مراكز نظامى، فرهنگى و هنرى اخراج شدند، از
ورود افراد وابسته به این فرقه به مراكز آموزش عالى جلوگیرى شد و آنان كه
در این مراكز بودند، اخراج شدند. چرا كه تجربه گذشتگان نشان داده بود كه
وقتى آنان در محیطهاى آموزشى و فرهنگى، ادارى و سیاسى قرار مىگیرند، به
علت وابستگى به تشكیلات بهائى از آن در جهت تبلیغ و ترویج بهائیت، ضربه زدن
به دین مبین اسلام و منافع ملى، تأمین اهداف و مقاصد شوم اربابان خویش و
استعمارگران، نهایت بهرهبردارى را مىنمایند. از لحاظ اعتقادى و اخلاقى هم
اختلاف زیادى بین موازین اخلاقى و اعتقادى آنان و مسلمانان وجود دارد و
این خود مىتواند یكى دیگر از عوامل طرد آنان از موسسات عمومى و دولتى
باشد. همچنین از اشتغال آنان به تعدادى شغل آزاد مشخص هم كه با طهارت و
نجاست ارتباط داشته و با شرع مقدس اسلام مغایر بود، جلوگیرى شد. بهائیت در ایران، پیشین، صص 281- 282.
4. آسیب دیدن تشكیلات بهائیت
طبق
اسناد به دست آمده از لانه جاسوسى آمریكا، با برچیده شدن رژیم منحوس پهلوى
فرقه بهائیت با شدیدترین بحران در طول حیات یكصد و سى سالهاش روبرو گردید
و مشكلات متعددى براى فرقه مذكور به وجود آمد و به تبع از دست دادن
پشتوانه قوى دولتى، این تشكیلات منظم نیز به شدت آسیب دید و به قول سخنگوى
بهائیان، به حال مرگ افتادند: «تاریخ: 20 ژوئن 79، جناب رابرت پرایور...
كارمند سفارت را مطلع گردانید كه یكى از 9 نفر از «مردان متفكر» جامعه
بهائیت براى بحث در مورد اعمال اخیر رژیم جدید ایران، سرى به او زده است.
سخنگوى بهائى گفت كه جامعه، احساس مىكند كه از جهات ادارى، اجتماعى و مالى
در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ 128 سالهاش مواجه شده است». اسناد لانه جاسوسى، شماره 73، مسلكهاى استعمار، سند شماره 3، ص 1.2.
همچنین
به دلیل محرز شدن جاسوسى عدهاى از سران تشكیلات در شهرهاى مختلف كشور و
نیز كمك به تثبیت نظام شاهنشاهى و نیز حیف و میل اموال مسلمین و سرازیر
كردن بیت المال به جیب صهیونیستها، تعدادى از آنان دستگیر و پس از محاكمه
توسط دادگاههاى انقلاب اسلامى به حبسهاى متفاوت و اعدام محكوم شدند.
بهائیان تا سال 1362 كماكان به طور مخفیانه به فعالیتهاى تشكیلاتى خود
ادامه مىدادند. در این سال دادستان كل كشور با انتشار نامه رسمى، هرگونه
فعالیت تشكیلاتى بهائیت در ایران را ممنوع اعلام نمود. على رغم ممنوعیت
فعالیت تشكیلاتى، سران این فرقه ضاله به دنبال تعقیب اهداف شوم اربابان
خویش و براى تداوم سلطه و سیطره بر پیروان خود در ایران تلاش نمود تا با
پنهان كارى به راه اندازى تشكیلات جدید در سطح محدود اقدام نماید.
تشكیلات بهائیت در ایران
همانگونه
كه گذشت مركز هدایت و رهبرى فرقه بهائیت در اسرائیل است. در زمان قبل از
انقلاب یك محفل نه نفرى ملى در تهران، كل تشكیلات بهائیت ایران را هدایت
مىكرد. در كنار آن محافل محلى بود كه هر كدام به بخش مختلفى تقسیم
مىشدند. بعد از انقلاب این تشكیلات تغییر كرد؛ به دستور بیتالعدل یك هیئت
سه نفره به نام هیئت خادمین در تهران - كه در نزد بهائیان به یاران ملى
معروف است - به همراه هیئتهاى خادمین محلى در استانها و شهرستانها كار
هدایت و رهبرى تشكیلات فرقه بهائیت را دنبال نمودند. هیئت خادمین استانها و
شهرستانها توسط رابطى با مركزیت بهائیت در تهران در ارتباط هستند و هر
كدام از هیئتهاى خادمین توسط چندین هیئت دیگر یارى داده مىشوند و
خانوادهها نیز در تشكیلات بهائیت جایگاه خود را داشته و نقش مؤثرى در
هدایت فرزندان و اعضاء خانواده كه براساس دستورالعمل تشكیلات اجراشود،
دارند. هر خانواده و هر فردى باید با (محفل محلى) در تماس باشد. بعد
محفلهاى محلى دسته بندى مىشود و از چند شهر همه به یك رئیس مىرسند. رئیس
استانشان یك نفر از آن هیئت سه نفرى است. او هر گزارشى كه داشته باشد را
به محفل ملى مىدهد و اطلاعات توسط این نمایندهها در محفل ملى جمع شده و
از آنجا به بیتالعدل (اسرائیل) مىفرستند. مصاحبه با یك نجات یافته دیگر از بهائیت ، 7، تشكیلات بهائیت بعد از انقلاب، روزنامه كیهان، 28/2/1386، صفحه 8.
5. فرار و مهاجرت عناصر بهائى
با
آغاز تحرك و خیزش انقلابى مردم مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى(ره)
سران و بزرگ سرمایه داران بهائى، سرمایههاى كشور را از ایران خارج كرده،
یكى پس از دیگرى از ایران گریختند. این گریز با پیروزى انقلاب اسلامى در 22
بهمن 1357 و پس از آن اوج گرفت. احتضار بهائیت؛ وقوع انقلاب بهائیان در عصر پهلوىها 38، احمد اللهیارى، روزنامه كیهان، یكشنبه 16 دى 1386.
بسیارى
از بهائیان سالهاى آغازین انقلاب خود را به صورت غیرقانونى و به شیوه
«قاچاق» و از طریق پول به افرادى كه در نوار مرزى تركیه و ایران و یا نوار
مرزى ایران و پاكستان و بنادر متروكه دریاى عمان زندگى مىكردند، به خارج
از حوزه اقتدار جمهورى اسلامى رساندند و از كشورهاى انگلیس، آمریكا، فرانسه
كانادا و...، درخواست پناهندگى كردند و بلافاصله از سوى دولتهاى مذكور،
به عنوان پناهنده سیاسى پذیرفته مىشدند.
همچنین بر اساس «شماره تسجیلى»
كه براى هر بهائى صادر مىشود و به تأیید «بیتالعدل حیفا» مىرسد، كلیه
بهائیان ایران - در هر جاى جهان كه باشند - مىتوانند از دادگاههاى
دولتهاى بسیارى از كشورهاى جهان از انگلستان، ایالات متحده آمریكا،
كانادا، فرانسه گرفته تا قبرس و چك و اسلواكى و مجارستان درخواست پناهندگى
كنند و دادگاههاى تمام این كشورها براساس یك توافق محرمانه فوراً به فرد
تقاضا كننده، پناهندگى مىدهند و حتى مخارج بین راه او را نیز پرداخت
مىكنند. خاطرات یك نجات یافته از بهائیت، به نقل از: سایه شوم (بازتاب)، شگردهاى نوین بهائیت علیه تشیع، روزنامه كیهان، 21/6/1385.
6. تغییر نوع فعالیتها
پس
از پیروزى انقلاب اسلامى بهائیان فعالیتهاى خود را مخفىتر و مرموزانهتر
تداوم بخشیدند و با توجه به وابستگى و سرسپردگى آنان به دشمنان خونخوار و
كینه توز اسلام همچون آمریكا، انگلیس و اسرائیل، مورد حمایتهاى گسترده
سیاسى و تبلیغاتى و اقتصادى آنان قرار گرفته و به گمراهسازى و انحطاط
آفرینى پرداختند. و از طرف دیگر نقش ستون پنجم و جاسوسان مورد اعتماد را
براى كشورهاى استعمارى غرب به ویژه آمریكا ایفا نمودند. این فعالیتها
همچنان استمرار یافته است و هم اینك این جمعیت بیگانه پرست در عرصههاى
فكرى و سیاسى - چه به صورت تلاشهاى تبلیغى و فرهنگى و چه به شكل
تفرقهافكنى و جاسوسى براى دشمنان - به تلاشهاى مرموز و ویرانگر خود ادامه
مىدهد.