روابط میان او و دربار قاجار با روابط
میان دربار و سایر علمای شیعه متفاوت است. شیخ در نوشتههای مختلف، فتحعلیشاه را به
نحوی متملقانه ستوده است. به عنوان نمونه، شیخ در «رساله سلطانیه» وی را چنین میستاید:
«عزالمؤمنین و حامی الملة والدین، طالب الحق والیقین،
مسفرالملوین، و قرةالعین، وجامع كلّ زین، سلطان البرّین و خاقان البحرین، حافظ الأمان
و مارس أهل الإیمان، عالیالقدر و الشأن، و سامی الرّقبة والمكان، السّلطان بن السّلطان
بن السّلطان و الخاقان ابن الخاقان بن خاقان السلطان، فتحعلیشاه، شدّالله عضده، و
هزم الله به جنود الكافرین والمنافقین، و شرّد الله بما یمدّه من النّصر جیوش المعتدین،
و شیّد بنیان سلطنته بالإمداد والتحصین، و مدّالله ظلال عزّه و نصره علی جمیع المؤمنین،
بحرمة المیامین و خیرالخلق أجمعین محمد و آله الطاهرین ـ صلواةالله علیهم أجمعین ـ
آمین ربّ العالمین.»[2] همین مطالب،
شاهدی است که میتوان به وسیله آن به صحت گفتههای مرحوم تنکابنی اطمینان کرد که مینویسد:
«شیخ احمد
در هر بلد، مطاع و ممجد و سلطان عصر، مرحوم فتحعلیشاه را با او نهایت خصوصیت....[3] و به نتیجهای
رسید که مرحوم سید محمد باقر نجفی به آن رسیده است؛ وی در کتاب بهائیان مینویسد: «تمامی این
اسناد تاریخی نشان میدهد که تملّقگویی شیخ نسبت به فتحعلیشاه و شاهزادگان قاجار
یک شیوه همیشگی بوده است.»[4]