الف. خروج سفیانى
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «السفیانى من المحتوم و خروجه فى رجب...»[23] ؛ «سفیانى از نشانه هاى حتمى است و (آغاز) شورش او در ماه رجب خواهد بود....}
وى از اولاد ابوسفیان و نامش براساس بعضى از روایات عثمان بن عتبه است. سفیانى با تظاهر به دین دارى، گروه زیادى از مسلمانان را مى فریبد و به گرد خود مى آورد و بخش گسترده اى از سرزمین هاى اسلامى را به تصرف خویش در مى آورد و بر مناطق شام، دمشق، حمص، فلسطین سیطره و تسلط مى یابد اما مناطق شیعه نشین تسلیم او نمى شوند و به همین جهت در كوفه و نجف به قتل عام شیعیان مى پردازد و براى كشتن و یافتن آن ها جایزه تعیین مى كند.
در روایات توصیفات زیادى از او شده و تا حدودى شخصیت او به تصویر درآمده است: «پسر خورنده جگرها از بیابان خشك بیرون مى آید و او مردى است میانه بالا و بزرگ سر و آبله رو. زمانى كه او را مى بینى، گمانت كه او اعور است. نامش عثمان و نام پدرش عتبه است او از فرزندان ابوسفیان است. هر گاه به سرزمینى مى رسد كه همواره داراى آب صاف است، آن جا مستقر مى شود»{24}
سفیانى شورش خود را از خارج دمشق (منطقه وادى یابس) شروع مى كند و آن مصادف با سالى است كه امام زمان قیام خواهد كرد.
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید: «خروج سفیانى و قیام قائم، در یك سال است»{25}
او در شهرهاى اسلامى (به خصوص عراق) به كشتار مى پردازد و براساس روایات با سپاه یمانى و سید خراسانى درگیر مى شود. آن گاه به سمت جزیرة العرب (عربستان) نیز [گام] بر مى دارد و پس از فتح مكه سه روز به غارت و كشتار مردم مدینه و تخریب مسجد النبى مشغول مى شود. وى آن گاه كه از ظهور مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با خبر مى گردد، با سپاهى عظیم به جنگ آن حضرت مى رود و در منطقه بیدا (بین مكه و مدینه)، [با] سپاه امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برخورد مى كند و به امر خدا، همه لشكریان وى به جز چند نفر در زمین فرو مى روند و هلاك مى شوند{26}
براساس پیش بینى برخى روایات، قیام حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حدود نه ماه بعد از خروج سفیانى، خواهد بود.
هشام بن سالم مى گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وقتى سفیانى به پنج شهر مسلط شد، نه ماه بشمارید...»[27]. در واقع مدت فعالیت سفیانى پانزده ماه خواهد بود كه شش ماه آن به تصرف مناطق و جنگ هاى مختلف مى گذرد.
امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: «چون سفیانى به مناطق پنج گانه سیطره یافت، برایش نه ماه بشمارید (فعدّوا له تسعه اشهر)»{28}
بدون تردید در حكومت حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، كسانى همانند سفیانى، مجالى براى تحرك و فعالیت نخواهند داشت. از آن جایى كه سفیانى خصومت شدیدى با حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد داشت و نداى دعوت او را اجابت نخواهد كرد، با اقدامات قاطع آن حضرت رو به رو خواهد بود. برخى روایات بر كشته شدن او به دست امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دلالت مى كنند. از جمله امام على (علیه السلام) مى فرماید: «خداوند سپاه سفیانى را نابود مى كند و هیچ كس از آن ها جز سفیانى روى زمین باقى نمى ماند؛ در این حال مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) او را مى گیرد و گردن مى زند...»{29}
ب. ظهور دجال
یكى از نشانه هایى كه درباره آن، مطالب زیادى مطرح شده و جزو علایم غیرحتمى است، ظهور دجال است. آن چه در توصیف دجال معروف است، این است كه وى مردى است كافر (برعكس سفیانى كه ادعاى مسلمانى مى كند و ذكر یارب یارب مى گوید و...) یك چشم بیش ندارد، آن هم در پیشانى اش واقع شده و مانند ستاره اى مى درخشد.
حال منظور از این دجال كیست؟ آیا در جامعه كنونى ما مصداق دارد؟
دجال از ریشه دجل به معناى دروغ گوى حیله كار است. اصل داستان دجال در كتاب هاى مسیحیان است. در انجیل این واژه بارها به كار رفته است و از كسانى كه منكر حضرت مسیح باشند، به عنوان دجال یاد شده است. در ترجمه انگلیسى كتاب هاى مقدس مسیحى واژه «آنتى كِراسْت»[30] (دجال، ضدمسیح) به كار رفته است.
در روایات زیادى از اهل سنت، خروج دجال از نشانه هاى برپایى قیامت دانسته شده است. در كتاب هاى روایى شیعه، تنها چند روایت در مورد خروج دجال به عنوان یكى از علایم ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است كه از نظر سند، معتبر و قابل قبول نیستند{31}
در حدیثى آمده است: «هنگامى كه غنایم قسطنطنیه را تقسیم مى كنند، خبر خروج دجال به حضرت و یارانش مى رسد»{32}
با توجه به معناى لغوى «دجال»، مقصود از آن، چه بسا نام شخص معینى نباشد؛ بلكه هر كس كه با ادعاى پوچ و بى اساس و با تمسك به انواع و اسباب حیله گرى و نیرنگ در صدد فریب مردم باشد، دجال است. بر این اساس دجال ها متعدد خواهند بود. بنابراین احتمال، قضیه دجال بیان گر این مطلب است كه در آستانه انقلاب مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، افراد حیله گرى براى نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلى همه تلاش خود را به كار مى گیرند تا با تزویر و حیله گرى مردم را نسبت به اصالت و تحقق آن انقلاب و استوارى رهبرى دچار تردید سازند!!
چه بسا «دجال» كنایه از كفر جهانى و سیطره فرهنگ مادى بر ضد جهان باشد. استكبار با ظاهرى فریبنده و با قدرت مادى، صنعتى و فنى عظیمى كه در اختیار دارد، سعى مى كند مردم را فریب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فریبنده خود كند. براین اساس است كه پیامبران، امت هاى خود را از فتنه دجال بیم داده اند: «ما بعث الله نبیا الا و قد انذر قومه الدجال»[33]؛ «هیچ پیامبرى مبعوث نشد، مگر آن كه قومش را از فتنه دجال بر حذر داشت}
به نظر نگارنده، ظهور شخصى به نام دجال و دشمنى هاى شدید او با امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و فتنه هاى فراوان او، قرین صحت است و براساس روایات گروه هاى فراوانى (چون یهودیان، زنا زادگان، شراب خواران، آوازه خوانان، افراد سفیه و...) از او حمایت خواهند کرد و فرجام كار او نیز كشته شدن به دست امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «قائم بعد از غیبت ظهور مى كند و دجال را مى كشد و زمین را از هر ظلم و ستمى پاك می سازد»{34}
البته در منابع اهل سنت آمده كه دجال به دست عیسى (علیه السلام) كشته مى شود كه منافاتى با این دیدگاه شیعه ندارد؛ زیرا عیسى (علیه السلام) تابع حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و به دستور او دجال را مى كشد.
.........................................................................................................................................
الغیبة نعمانى، ص 202.{23}
كمال الدین، ج 2، ص 651، ح 9 ؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 721، ج 26، از امام على (علیه السلام) .{24}
. بحارالانوار، ج 52، ص 204، ح 34.{25}
. ر.ك: تاریخ غیبت كبرى، ص 520-518 ؛ الملاحم و الفتن، ص 57.{26}
بحارالانوار، ج 52، ص 253.{27}
الغیبة نعمانى، ص 432، ح 13.{28}
. التشریف بالمنن، ص 296، ح 417.{29}
1. Antichrist.{30}
ر.ك: بحارالانوار، ج 52، ص 193.{31}
معجم احادیث امام مهدى، ج 2، ص 50.{32}
بحارالانوار، ج 52، ص 205 ؛ ر.ك: دادگستر جهان، ص 223، چشم به راه مهدى، ص 289.{33}
معجم احادیث الامام مهدىعج، ج 2، ص 134.{34}