«هیچ قاعده و برهان عقلى وجود ندارد كه بر محال بودن طول عمر دلالت كند. به همین جهت نمى توانیم، طول عمر را انكار كنیم»[47[. سه. طول عمر از نظر ادیان: مسئله طول عمر تا حدودى مورد پذیرش ادیان قرار گرفته و آنها از عمر بسیار طولانى جمعى از افراد بشر خبر داده اند. تورات فعلى، در سِفر تكوین (اصحاح 5، 9 و 11) و... افرادى از پیغمبران و دیگران را نام برده و عمرهاى طولانى هر یك را - كه متجاوز از چهارصد، ششصد، هفتصد، هشتصد و نهصد بوده - به صراحت بیان داشته است. علاوه بر این معتقدند : «ایلیا»، زنده به آسمان برده شده است[48[. ادیان باستانى دیگر (مثل زرتشتى و بودایى) نیز از عمرهاى طولانى جمعى از افراد بشر، خبر داده اند و همه قائل به طول عمر ؛ بلكه بقاى حیات اشخاص تا این زمان هستند[49[. مسیحیان نیز معتقدند : حضرت عیسى پس از قتل، زنده شد و تاكنون زنده است. چهار. تجربه تاریخى: نظر تاریخ نیز به عنوان یكى از دلایل امكان طول عمر، مطرح مى باشد. در طول تاریخ، فراوان بوده اند كسانى كه مدت زمان بسیار طولانى و غیر عادى زندگى كرده ودر تاریخ به «معمّرین» مشهور شده اند. بر این اساس اگر مسئله «طول عمر» در تاریخ زندگى بشر اتفاق افتاده باشد - اگر چه در مواردى نه چندان زیاد - تكرار موارد یا مورد مشابه آن، امرى طبیعى، معقول و قابل تحقق و پذیرفتنى خواهد بود. فلاسفه مى گویند : بهترین دلیل، براى امكان چیزى، واقع شدن آن است. روشن است كه نقل تاریخى - به ویژه نقل متواتر و مشهور - سبب یقین و باور مى گردد. این نقل، یكى از راه هاى حصول علم و یقین و یكى از مهم ترین منابع اطلاعات بشر است. منابع روایى و كتاب هاى تاریخى، افراد زیادى از «معمّرین» را نام برده و شرح نسب و احوال زندگى و فرزندان و حوادث حیات آنان را ثبت كرده اند. اینان معمولاً عمرهایى بسیار دراز داشته اند ؛ مانند : 1. آدم (علیه السلام) : 930 تا 1000 ؛ 2. شیث بن آدم : 912 تا 1000 سال ؛ 3. انوش بن شیث : 950 سال ؛ 4. ذوالقرنین : 3000 سال ؛ 5. طهمورث : 1500 سال ؛ 6. سطیع كاهن : 600 سال ؛ 7. مهلائیل : 895 سال ؛ 8. سلمان فارسى : 250 سال ؛ 9. ادریس (علیه السلام) : 965 سال ؛ 10. اسماعیل (علیه السلام) : 137 سال ؛ 11. اسحاق (علیه السلام) : 180 سال ؛ 12. یردبن مهلائیل : 962 سال 13. متوشلح (متوشالح) : 969 سال و...[50]. پنج. قرآن و روایات: در دین اسلام، امكان عمر طولانى، یكى از مسائل مورد اتفاق است و آیات بسیارى در قرآن هست كه امكان طول عمر زیاد را یادآورى مى كند و در تفاسیر و كتاب هاى روایى نیز آمده است. قرآن به صراحت از عمر طولانى نوح (علیه السلام) خبر مى دهد : «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاّ خَمْسِینَ عاماً»[51] ؛ «به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم ؛ پس در میان آنان 950 سال درنگ كرد[. عموم مسلمانان اتفاق دارند كه عیسى و بلكه خضر و ادریس و الیاس نیز زنده هستند و عیسى (علیه السلام) در آخرالزمان به زمین خواهد آمد و به حضرت مهدى(عج) در نماز اقتدا خواهد كرد[52[. قرآن درباره عیسى (علیه السلام) مى فرماید : ]وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابن مَرْیَمَ رسول اللّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ... وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً. بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَیْهِ...»[53] ؛ «گفته ایشان - كه ما مسیح عیسى بن مریم، رسول خدا را كشتیم - صحیح نیست، زیرا آنها نه او را كشتند و نه به دار آویختند ؛ بلكه [امر ]بر آنها مشتبه شد... او یقینا كشته نشده ؛ بلكه خدا او را به سوى خود بالا برده است[. در روایات زیادى نیز به زنده بودن عیسى و بازگشت او در آخرالزمان و همراهى اش با مهدى موعود، اشاره شده است ؛ به عنوان نمونه : «كیف انتم اذا نزل ابن مریم فیكم و امامكم منكم» ؛ چگونه خواهید بود هنگامى كه عیسى بن مریم در میان شما فرود آید و پیشواى شما (مهدى) از خودتان باشد؟[ علاوه بر این در روایات طول عمر دجّال نیز مطرح شده است : رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود : «دجّال زنده است و غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود»[54[. شش. اعجاز و قدرت الهى: یكى از راه هاى مهم اثبات امكان «طول عمر»، «اعجاز» و قدرت الهى است. با توجه به نصوص معتبر روایى، حضرت مهدى(عج)، با قدرت الهى زنده است و در میان مردم به حیات خود ادامه مى دهد، همان خدایى كه آتش را براى ابراهیم سرد و وسیله سلامتى قرار مى دهد، عیسى و خضر را پس از قرن ها زنده نگه مى دارد ؛ مى تواند مهدى موعود را نیز با قدرت بى كران خود، زنده نگه دارد. علامه طباطبائى نیز از مسئله «طول عمر» به عنوان «خرق عادت» یاد كرده، مى نویسد : ]نوع زندگى امام غایب را به طریق خرق عادت مى توان پذیرفت. البته خرق عادت، غیر از محال است و از راه علم، هرگز نمى توان خرق عادت را نفى كرد ؛ زیرا هرگز نمى توان اثبات كرد كه اسباب و عواملى كه در جهان كار مى كنند، تنها همان ها هستند كه ما آنها را دیده ایم و مى شناسیم و دیگر اسبابى - كه ما از آنها خبر نداریم، یا آثار و اعمال آنها را ندیده ایم یا نفهمیده ایم - وجود ندارد. از این رو ممكن است در فردى و یا افرادى از بشر، اسباب و عواملى به وجود آید كه عمرى بسیارى طولانى - هزار یا چندین هزار ساله - براى ایشان تأمین نماید»[55[. در هر صورت ؛ پیغمبر (صلی الله علیه وآله) خبر داده و ائمه معصومین نیز بشارت داده اند كه حضرت حجت، فرزند امام حسن عسكرى، همان كسى است كه در بامداد روز نیمه شعبان سال 255ه .ق عالم را به نور جمال خود منوّر ساخته است. او بعد از غیبت بسیار طولانى، ظهور نموده و جهان را پر از عدل و داد مى كند[56[. با توجه به اینكه این بشارت ها قطعى، مسلّم و متواتر است و خداوند نیز بر هر كارى قادر و توانا است ؛ دیگر جاى شبهه و شك و تردید نیست. امام صادق (علیه السلام) فرموده است : ]در نظرتان شگفت نیاید كه خداوند، عمر صاحب این امر را طولانى كند ؛ همچنان كه عمر نوح را طولانى نمود[. امام حسن مجتبى (علیه السلام) نیز فرموده است : ]فرزند نهم از فرزندان برادرم حسین (علیه السلام) ؛ خداوند عمرش را در غیبتش طولانى كند، سپس به قدرت خود آشكار سازد، به صورت جوانى كه كمتر از چهل سال داشته باشد»[57[. …………………………………………………………………………………………………………… [42]. مجله دانشمند، سال 6، ش 1، ص 43. [43]. براى آگاهى بیشتر ر.ك : ائمتنا، ج 2، ص 371 ؛ منتخب الاثر، ص 281 ؛ المهدى، ص 141. [44]. فصلنامه انتظار، ش 6، ص 242 و 243 ؛ به نقل از : على محمد على دخیل، ائمتنا، ج 2، ص 372. [45]. سید محمد تقى آیت اللهى، مقاله طول عمر، كتاب نینوا و انتظار، ص 269 - 272. [46]. خورشید مغرب، ص 214. [47]. المیزان، ج 12، ص 52-35. [48]. ر.ك : اظهار الحق، ج 2، ص 124. [49]. صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج 2، ص 372 و 373. [50]. براى مطالعه در این زمینه : امامت و مهدویت، ج 2، ص 402 و 404 ؛ على محمد دخیل، الامام المهدى ؛ محمد رضا حكیمى، خورشید مغرب ؛ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 199 ؛ خورشید تابناك، ص 151 و 152 ؛ حیدرى كاشانى، حكومت عدل گستر ؛ علامه مجلسى، بحار الانوار. [51]. عنكبوت 29، آیه 14. [52]. امامت و مهدویت، ج 2، ص 373. [53]. نساء 4، آیه 157 و 158. [54]. مسند احمد، ج 4، ص 444. [55]. شیعه در اسلام، ص 151. [56]. امامت و مهدویت، ج 2، ص 374 و 375. [57]. منتخب الاثر، ص 206، ح 2.