1. وضع بد اقتصادی و كشاورزی ناسالم و محدود دورة قاجاریه كه مبتنی بركشاورزی سنّتی و ارباب و رعیّتی بود و لذا مردم همیشه از لحاظ اقتصادی با كمبود معیشت همراه بوده و از طرف دیگر دسترنجشان توسط ارباب و ایادی آن مصادره میشد. لذا این فشار اقتصادی زمینة گرایش مردم به مدّعی یا مدعیان فرج اللهی را فراهم كرد.[2] و همچنین نیروهای نظامی و دولتی به خاطر جوّ موجود در آن زمان كه بر اساس زورگوئی بود، در مناطق مختلف با ایجاد فشار و غارت دارایی مردم، موجبات این گرایش را به وجود آوردند.[3] و همچنین وضع مالیاتگیری و اوضاع دهشتناكی كه مأموران حكومتی بر روستائیان تحمیل میكردند، نیز یكی از عوامل گرایش به آئینهای [= فرقه های] جدید بود.[4] 2. علت سیاسی كه باعث گرایش مردم به این فرقه و امثال آن میشد و آن عبارت بود از این كه: چون ایران در جنگ با روسها شكست خورد و آن اقتداری كه قبلاً در ایران وجود داشت از بین رفت، و همچنین حمایت دول خارجی از قبیل روس و انگلیس از فرقهها و گروههای انحرافی نیز در این امر دخیل بوده، چرا كه آنها برای شكستن مهمترین عامل انسجام اجتماعی جامعة ایرانی یعنی مذهب شیعه، تضاد میان دولت و ملّت را در بخش ساختاری سیاسی، اجتماعی و ایجاد شكاف مذهبی در میان جامعه را از برنامههای خود قرار داده و لذا در حمایت از باب و بعد از آن از بهائیت دریغ نداشتند.[5] با توجّه به وضع مملكت در آن زمان (یعنی بعد از شكست از روس) و نفوذ بیگانه در ایران كه بسیار خراب كننده بود و زندگی بر مردم سخت شده بود و عموم مردم در انتظار روزی بودند كه شاید مصلحی آن ها را از این مهلكه نجات بدهد.[6] بعضی از مردم بیسواد و عوام با كوچك ترین اشاره و مژده آمدن مصلح از سوی بهائیان به سوی آنان جذب میشدند. 3. وضع فرهنگی: در زمان قاجاریه بیش از نود درصد مردم ایران بیسواد بودند. یك سری از اعتقادات دیگر، كه خرافی و اوهام است، در این عصر رنگ و بوی مذهب به خود گرفته و در میان عامّه هم به شدّت رسوخ كرده بود و هركس با آن از سر ناسازگاری در میآمد، به شدّت مورد لعن و تكفیر قرار میگرفت.[7] و لذا گروهی با استفاده از این وضع كه مردم داشتند سوء استفاده كرده و اندیشههای خود را بروز داده و با توجّه به عوامل دیگر، مردم به اندیشههای آن ها از قبیل بابیت و بهائیت گرایش پیدا كردند. پس عدم آگاهی اكثر مردم از مكتب اصیل اسلام و فقر فرهنگی از علل انحراف فكری مردم و تمایل به بهائیت[8] و امثال آن بوده است. 4. موقعیت خوب حسینعلی نوری و استفاده مناسب از این موقعیت در جهت جذب طرفداران باب به سوی خود، یعنی وقتی كه باب اعدام شد و طرفداران او پراكنده شده و برخی از ایران خارج شدند. با وجود اینكه رهبری با یحیی صبح ازل بود ولی برادرش حسینعلی نوری با این امر مخالفت كرده و خود را به عنوان كسی معرفی كرد كه باب بشارتش را داده بود و چون زمینه هم از قبل توسط باب ایجاد شده بود، حسینعلی توانست افراد فراوانی دور خود جمع كند.[9] و همچنین بهاء با ارتباط برقراركردن با طرفداران باب در ایران و ارسال نامههایی كه به آن ها الواح گفته میشد، توانست خود را مطرح كند و مردم را جذب خویش نماید.[10] كه در این زمینه هم از حمایت دول بیگانه بالاخصّ انگلیس برخوردار بود و توانست یحیی صبح ازل را از صحنه خارج كرده و یاران خود را حفظ نماید. بنابراین میتوان گفت كه علل اصلی گرایش مردم به بهائیت به خاطر وضعی بود كه در جامعه آن روز وجود داشته، یعنی وضع بد اقتصادی مردم، ناامید شدن از اقتدارهای موجود در جامعه برای اصلاح امور، ظلم و جور حكومت و ایادی آن كه از حدّ و توان مردم گذشته بود و پشتیبانی بیگانگان از رهبران این فرقه و از همه مهمتر فقر فرهنگی حاكم بر جامعة آن روز و عوامل دیگر توأماً زمینهای را ایجاد كردند كه برخی از مردم به امید این كه نوید بخشان خیالی برای نجات آن ها آمدهاند و با گرایش به آن ها تمام مشكلات را پشت سر خواهند گذاشت به سوی این فرقه گرایش پیدا كرده و در دام افتادند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. بهائیت در ایران، سعید زاهد زاهدانی. 2. مجموعهای از مطالب دیانت بهائی، اشرف فرامرز. 3. تاریخ جامعیت بهائیت، بهرام افراسیابی. پی نوشت ها [1] . افراسیابی، بهرام، بهائیت به روایت تاریخ، نشر پرستش، چاپ اول، 1366، تهران، ص 12. [2] . فضایی، یوسف، شیخیگری، بابیگری، بهائیگری ... ، انتشارات عطایی، چاپ اول، 1354، تهران، ص 84. [3] . فشاهی، محمّد رضا، واپسین، جنبش قرون وسطایی در دوران فئودال، نشر جاویدان، چاپ اول، 1356، تهران، ص31. [4] . همان، ص 33. [5] . چهاردهی، نور الدین، چگونه بهائیت پدید آمد، انتشارات فتحی، چاپ اول، 1366، تهران، ص 163. [6] . احمد، آ ـ مرتضی، تاریخ و نقش سیاسی رهبران بهائی، تهران، دار الكتب الاسلامی، چاپ سوم، ص 10. [7] . شمیم، علی اصغر، ایران در دورة سلطنت قاجار، انتشارات مدبر، چاپ اول، 1375، تهران، ص 272. [8] . چگونه بهائیت پدید آمد، ص 15. [9] . رائین، اسماعیل، انشعاب در بهائیت، مرو، مؤسسة تحقیقی رائین، بیتا، ص 83. [10] . نصری، علی، نقد اصول دوازدهگانه بهائیت، انتشارات گویا، چاپ اول، 1382 ، اصفهان، ص 13.