میرزا حسینعلی در لوحی مندرج در کتاب «مائده آسمانی»،(1) همچنین در کتاب «ایقان»(2) و «سورة الملوک»(3) جزماً اعتراف و اذعان می دارد «که قرآن به هیچ وجه و صورتی تحریف در آن راه نیافته، و قرآن تمام بوده و اکنون نیز همان است که بوده است». بر اساس ملاحظه الواح و تصریحات مذکور است که عبد الحمید اشراق خاوری، عقیده بهائیت را در خصوص شبهه تحریف قرآن مجید، چنین اذعان می دارد: «به صراحت در الواح الهیه نازل گردیده که قرآن مجید تمام و کامل و از دستبرد سارقین و مغرضین محفوظ است».(4) نه تنها قرآن مجید، از دستبرد و هر نوع تحریفی در امان بوده است، بلکه بهائیان را الزام است که به اتکاء کتب و آثار زعمایشان، چنین عقیده داشته باشند که کتب آسمانی سلف دست نخورده، و مبرّا از هر نوع تحریفی است. میرزا حسینعلی در این خصوص تصریح می کند: «چون عاجز از جواب می شوند تمسک به این نمایند که این کتب تحریف شده و من عند الله نبوده و نیست… این قول نهایت بی معنی و بی اصل است. آیا می شود کسی معتقد به کتابی گشته و من الله دانسته آن را محو نماید و از این گذشته تورات در همه روی ارض بود منحصر به مکه و مدینه نبود که بتوانند تغییر دهند و یا تبدیل نمایند بلکه مقصود از تحریف همین است که الیوم جمیع علمای فرقان به آن مشغولند و آن تفسیر و معنی نمودن کتاب است بر هوی و میل خود».(5) بر این اساس، میرزا ابوالفضل گلپایگانی در کتاب «مجموعه رسائل» می نویسد: «ولکن اهل بهاء… بحکم کریمه «وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللهِ» و کریمه «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ». حفظ الهی را مانع از تغییر حجت باقیه می دانند و کلام خداوند را مصون از رمی شیطان و مداخله مبطلین می شناسند و تحریف کلمات الهی را تفسیر بغیر ما اراده می دانند».(6) تنها دلیلی که در عقیده بهائیت، موجد، نسخ قرآن مجید شده است، همانا سخن و زبان عقیده علی محمد شیرازی است که حسینعلی میرزا، آن را تصویب و چنین نقل نموده است: «اگر اعتراض و اعراض اهل فرقان نمی بود هر آینه شریعت فرقان در این ظهور نسخ نمی شد».(7) بر این اساس مستقیماً، می توان نتیجه گرفت که تحریف، نقص و مقتضیات زمان، موجب نسخ کتاب قرآن کریم نیست، بلکه این لجاجت و اظهار مخالفت بعضی از شیعیان نسبت به علیمحمد شیرازی بوده است که او را وادار به مقابله و اظهار دشمنی متقابل نموده است. و چون دستش به سرکوبی مخالفان نرسیده، کتاب خدا را نسخ کرده است!؟… دیگر آن که، اگر شیعیان نسبت به علیمحمد شیرازی مدارا می کردند و اعتراض و اعراض نمی نمودند، به تصریح نص مذکور، شریعت اسلام نسخ نمی شد، و با عدم نسخ شریعت اسلام، حالتی به وجود می آمد که مانعة الجمع است، از یک طرف شریعت اسلام نسخ نشده، پس بایست پیرو آن بود و از سوی دیگر چون به علیمحمد شیرازی گرویده اند، بایست دست از شریعت اسلام برداشت و متمسک به بیان شد… ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پی نوشت 1 ـ مائده آسمانی ج7، ص219 2 ـ ایقان ص154 3 ـ سوره الملوک ج5، ص11 و 22 و «آثار قلم اعلی» 4 ـ محاضرات ص10 5 ـ ایقان ، ص65 6 ـ مجموعه رسائل، ص49، همچنین در تأیید این مسئله که بهائیان به تحریف هیچ یک از کتاب های آسمانی معتقد نیستند، مراجعه شود به «فرائد»، ص724، و «بهجت الصدور»، ص199 7 ـ اقتدارات ، ص47