الف) تولد میرزا حسینعلی نوری، ملقب به بـهاءالله که بهاییان شهرت خود را وی گرفتهاند و او را پیامبر آیین خود میشمارند، در دوم محرم سال 1233هـ .ق/ ۱۸۱۷م. در خانه میرزا عباس نوری، از منشیان دربار قاجار در تهران به دنیا آمد. ب) تحصیلات وی آموزشهای مقدماتی ادب فارسی و عربی را زیر نظر پدر و مربیان خود گذراند، گرچه خود مدعی است هرگز تحصیلاتی نداشته است و در نامهای به ناصرالدین شاه مینویسد: من تحصیل علم نکردهام و در مدارس وارد نشدهام. میتوانید از [مردم] شهری که در آن ساکن بودهام، سؤال کنید.1 ج) فعالیتهای مذهبی و اجتماعی وی پس از ادعای بابیت سید علیمحمد شیرازی، به واسطه ملاحسین بشرویهای و میرزا محمد، معلم خود، در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد2 و از فعالترین افراد بابی شد که بابیگری را به ویژه در نور و مازندران ترویج میکرد. برخی از برادرانش، از جمله برادر کوچکترش، میرزا یحیی معروف به «صبح ازل» نیز بر اثر تبلیغ او به این مکتب پیوستند.3 بهاءالله به دلیل تلاش برای رهایی قرةالعین، تنها زن عضو «حروف حی» از زندان، که به اتهام قتل عمویش ملامحمد برغانی قزوینی در زندان به سر میبرد و نیز تأمین مخارج اجتماع بدشت4 که در محلی به همین نام گرد هم آمده بودند،5جایگاهی معتبر نزد اجتماع کنندگان یافت. پس از اعدام سید علیمحمد باب، امیرکبیر برای فرونشاندن قیامها و شورش بابیان، از برخی آنها از جمله میرزا حسینعلی خواست ایران را ترک کند و به کربلا برود. او در شعبان 1267 هـ .ق به کربلا رفت، 6 ولی چند ماه بعد، پس از برکناری و قتل امیرکبیر در ربیعالاول 1268هـ .ق و به وزارت رسیدن میرزا آقاخان نوری، به دعوت وی به تهران بازگشت. در تیراندازی بابیان به ناصرالدین شاه در شوال 1268هـ .ق بار دیگر ـ و البته بسیار شدیدتر ـ دستگیری و اعدام بابیها آغاز شد.7 حکومت مرکزی بر اساس شواهدی که نشان میداد میرزا حسینعلی نوری در طراحی این سوءقصد شرکت داشته است، او را دستگیر کرد.8 بهاءالله در لوح شیخ نجفی، خود را از دخالت در ماجرای ترور ناصرالدین شاه تبرئه میکند،9 ولی منابع بابی مخالف بهاءالله، از جمله خواهر او این مشارکت را تأیید میکنند.10 منابع: 1. نک: مقاله
شخصی سیاح، ص 62. 2. نک: ح.م. بالیوزی، بهاءالله
شمس حقیقت، ترجمه از انگلیسی: مینو ثابت، صص48 ـ 51، George Roland
Publisher.1980. 3. نک: همان،
صص 85 ـ 91. 4. نک: همان، صص 259 و 260. 5. نک: نقطة الکاف، صص 240 و
241. 6. نک: مطالع الانوار، صص 580،
584 و 585. 7. نک: همان، صص 590 ـ 592. 8. زعیم الدوله تبریزی، مفتاح باب
الابواب، ص 195. 9. نک: لوح شیخ نجفی، ص15.
10. نک: عزیه خانم نوری، تنبیه
النائمین، (رساله عمه)، منتشره از سوی مؤمنین به بیان، صص 5 و 6.