ویژگی بارز بهاییت تعمیق باور تمکین بی چون و چرای مردمان از حاکمان وابسته است این ویژگی امکان هر گونه انقلاب ، اعتراض و نهضتی را سلب می کند .
بهائیت از جمله فرقههایی است که در قرن ۱۹ میلادی سربرآورد و با طرح ادعاهای عجیب از نیابت امام زمان(عج) تا مهدویت و نبوت حتی الوهیت، طرفدارانی را برای خود دست و پا کرد. نکته جالب در مورد این فرقه پیشتیبانی بیحد و حصر کانونهای استکباری و استبدادی شرق و غرب از آنهاست که اهمیت و چرایی نسبتشناسی بهائیان را با آنها ضروری میسازد.مروری عبرت آموز در پیشینه بهاییت موید آن است که در واقع بهایی گری قسمی رها سازی حاکمان با رنگ و لعابی مذهبی است که از سوی کانون های استبدادی از گذشته تا کنون در سراسر جهان تبلیغ می شود ؛ جهان استکبار به آموزه های فردی و غیر اجتماعی مسیحیت اکتفا نکرده و علاوه بر اعزام مبلغان تبشیری به چهار گوشه جهان، روی به فرق بدعت آور ، اجتماع گریز و سیاست زده ای چون بهاییت می آورد؛برای آن که بتوانیم نسبت میان بهاییت و استبداد را بررسی کنیم لاجرم می بایست به سراغ دول استبدادی و استکباری رویم .
۱-انگلیس

ارتباط بهائیت با استعمار انگلیس مورد اجماع و توافق غالب مورخان و سیاست دانان معاصر است. بهائیان همواره از خطمشی سیاسی انگلیس پیروی کردهاند. [۱] از بهائیت به عنوان بنگاه جاسوسی این کشور یاد میکنند. [۲]روابط سران فرقه بهائیت با انگلیس در طول تاریخ به ویژه اعطای لقب «سر» و نشان شوالیه از سوی ملکه انگلستان به عباس افندی آشکار میگردد.[۳]. با سقوط حکومت تزاری روسها، حمایت آنان از بهائیت خاتمه یافت و در این اوضاع انگلستان جای روسیه را گرفت. حمایتهای وافر انگلیسیها از شخص بهاء، تمایلات غربگرایانه وی را تقویت کرد و بدین ترتیب پیوند محکمی میان وی و دولت استعمار انگلیس برقرار شد. [۴] آغاز ارتباط انگلستان با بهائیت به دورانی بازمیگردد که بهاء از سوی ناصرالدین شاه در عراق تبعید بود، کنسول انگلیس در عراق باب مراوده را با وی گشود و به وی پیشنهاد تابعیت انگلیس را داد.
انگلیس در ایران مراکزی هم چون کمپانی نفت جنوب، پلیس جنوب، بانک شاهنشاهی و ... را در سیطره استعماری خود درآورده بودند، انگلیسیها در این مراکز تعامل هماهنگ شدهای را با بهائیان داشتند و در واقع این بهائیان بودند که مسیر سلطه انگلیسی را هموار میکردند. [۵] از سوی دیگر بهائیان در بسیاری از موارد برای حفظ جان خود از گزند مخالفان در کنسول گریها و تلگراف خانههای انگلیس پناه میگرفتند[۶]
از جمله مکانهایی که انگلیس اجازه نفوذ به بهائیان اعطا کرده است رسانهها و بنگاههای خبری انگلیسی هم چون بیبیسی میباشد به عنوان نمونه حسن موقر بالیوزی در خلال سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۸۰ میلادی به عنوان اولین مدیر بخش فارسی رادیو لندن مشغول به کار شد.
درجریان استثمار نفتی ایران و به وجود آمدن شرکت نفت انگلیس و ایران(B.P) چهرههای بهایی هم چون فواد روحانی، مسعودروحانی و هوشنگ فرخان حضور داشتند. همچنین بعد از سلطه مجدد شرکت نفت انگلیس و ایران و سایر شرکتهای نفتی غربی در قالب عنوان «کنسرسیوم» پس از کودتای ۲۸ مرداد، فعالیت بهائیان دیگری چون امیرعباس هویدا صورت میپذیرد. [۷]
در ماجرای فعالیت پلیس جنوب (S.P.R) که انگلیسیها به فرماندهی«سرپرسی سایکس» به مرکزیت شیراز در جنوب ایران پدید آورده بودند نیز برخی چهرههای بهایی تأثیرگذار همچون احمدعرفان و غلامعباس آرام حضور داشتند. غلامعباس آرام در جریان نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران نیز به انگلیسیها خوش خدمتی کرده و به سمتی کلیدی در وزارت امور خارجه دست پیدا میکند و حتی پس از کودتای ۲۸ مرداد به سمت وزیر امور خارجه ارتقا مییابد. وی همچنین در قضیه قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ در کسوت وزارت امور خارجه نقشی پر رنگ را در کنار اسدالله علم در سرکوب نهضت ضد استعماری مردم ایفا نمود. [۸] از موارد مهم همکاری بهائیان با انگلیسیها، مشارکت آنان در کودتای تمام انگلیسی سوم اسفند سال ۱۲۹۹ میباشد که منجر به ظهور رژیم غربگرای پهلوی میشود. در دوران محمدرضا پهلوی نیز بهائیان ارتباط خود را با انگلیسها استمرار بخشیدند از جمله چهرههای شاخص بهائیان در این عصر سپهبد اسدالله صنیعی است وی در دوران ولیعهدی محمدرضا شاه آجودان مخصوص دربار بود وپس از به سلطنت رسیدن شاه پستهای خطیری چون وزارت جنگ و وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی را از آن خود نمود. صنیعی شدیداً به انگلیس گرایش داشت و زد و بندهای اقتصادی و سیاسی فراوانی را با آنها صورت میداد وی پس از پیروزی انقلاب به انگلستان فرار کرد. [۹]
یکی از اصلیترین سیاستهای استعماری انگلیس در کشورهایی مانند ایران، تلاش در جهت کسب اطلاعات فرهنگی به منظور غارت ذخائر فرهنگی و مواریث باستانی است. همدستی برخی از عناصر شاخص بهائیت با سفارتخانه انگلیس هم چون عباسافندی غیر قابل انکار است. در ادامه شخصیتهای بهایی دیگری مانند عزیزاللهخان خیاط و هژبر یزدانی در این زمینه به دلالیهای بزرگی دست زدند و به مملکت خود خیانت کردند. [۱۰]
به شهادت تاریخ انگلیسی ها که طعم قدرت نافذ روحانیت شیعه و اصول عزت مندانه و صاحب نظر در علم الاجتماع اسلام را در ایران چشیده بودند به زعم خود با رقیب تراشی و به وجود آوردن فرقه بهاییت و گماردن مهره های کلیدی در درون حاکمیت و دربار شاهان ایرانی کوشیدند مکتب اسلام را به انزوا برند غافل از اینکه اموزه های زنده و پویای اسلام که در جان و باور مردم ایران روییده بود به این سادگی از میدان خارج نخواهد شد .
پی نوشت ها :
[۱]خاطرات سیاسی سرآرتورهاردینگ،
ترجمه جواد شیخالاسلامی، نشر تکامل ، تهران ، ۱۳۷۴ ،ص ۱۰۲
[۲] ر.ک وزیر خاکستری، بازشناسی
نقش داریوش همایون در حاکمیت پهلوی دوم، صفاءالدین تبرائیان، موسسه مطالعه تاریخ معاصر
ایران، تهران، ۱۳۸۳، ص ۱۱۲
[۳] ر.ک شرح حال رجال ایران، مهدی
بامداد، ج۲،بی نا ،تهران ، ۱۳۶۲، ص ۲۰۱
[۴] ر.ک امیرکبیر و ایران، محمود
محمودی، نشر بنگاه آذر، تهران، ۱۳۲۳، ص ۲۵۶
[۵] (ایرانیان در میان انگلیسیها،
کریم امامی، بی نا ،تهران ، ۱۳۶۱، ص ۲۸۵
[۶] (منبع پیشین، ص ۲۸۶
[۷] (دیپلماتها و کنسولهای ایران
و انگلیس، لویی رابینو، ترجمه غلامحسین میرزا صالح، نشر تاریخ ایران، تهران ، ۱۳۷۴،
ص ۱۵۹
[۸] ر.ک خاطرات جهانگیر تفضلی، به
کوشش یعقوب توکلی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۶، صص۲۶ ـ ۳۳
[۹] ر.ک ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،
ج۲ نشر اطلاعات، تهران ،۱۳۷۹، ص ۴۶۹
[۱۰] ر.ک شرح حال رجال سیاسی و نظامی
معاصر ایران، باقر عاقلی، ج۱،کتابخانه مجلس، تهران ،۱۳۷۴ ص ۳۴۱