آموزههای غلط و توهّمآمیز علی محمد شیرازی (باب) به دست یحیی (صبح ازل) مورد توضیح و تفسیر قرار گرفت. ازلیان با مرام جدید بابی خوگرفته، درصدد بودند تا ایدئولوژی بابیه را حفظ کنند، ولی حسین علی نوری پس از فراهم کردن زمینههای لازم برای اعلان موجودیت، دعاوی چندی را نیز اعلام نموده و ایدئولوژی بهائیه را بر مبنای نسخ شریعت پیشین مطرح کرد. او هر جا به تناسب موقعیت، مقام و مخاطبان، دستورهایی را صادر میکرد که به ایدئولوژی آنان معروف گردید. بیارزشی و پوچی مفاهیم این ایدئولوژی در بررسی و تحلیل بعضی از آموزههای آن نشان داده خواهد شد. خاورمیانه شاهد رویداد و خیزش مرامها و مسلکهای جدید بوده است. ظهور فرقههای وهّابیت در حجاز، ترویج افکار ۲٫ جهتگیری کلّی ایدئولوژی بهائیه فرقههای انحرافی با اهدافی متفاوت پدید میآیند و در زمینههای گوناگونی فعّالیت میکنند. در قرن سیزدهم هجری لیبرالیستیِ جدایی دین از سیاست، ملّیگرایی در کشورهای آسیایی به ویژه در ترکیه، ادّعاهای دروغین ملّاغلام احمد قادیانی در هندوستان و بالاخره ظهور بابیه و بهائیه در ایران، هدفهای مشترکی را تعقیب میکردند. همه فرقههای گمراه و گمراه کننده با سر سپردگی به قدرتهای استکباری و شیطانی با هدف مشترک ایجاد تفرقه میان صفوف مسلمانان و تزلزل در باورها و افکار آنان و در نتیجه، از بین بردن اسلام یا تبدیل اسلام ناب محمدی به یک مکتب بشری یا فکری کهنه و مندرس و… بوده است. از سوی دیگر، هر یک از فرقهها در خاستگاه جغرافیایی خود، هدف ویژهای را دنبال میکردند. در شرایط اجتماعی –فرهنگی ایران که بیشتر مردم آن را شیعه امامیه تشکیل میدادند و با توجّه به این که در مکتب تشیّع مباحث اجتهاد و تقلید رواج داشته، مردم جایگاه مرجعیّت عالمان دین شناس را ارج میگذاشتند، هم چنین بسیاری از سنن اجتماعی –فرهنگی با مفاهیم دینی آمیخته شده بود. در چنین وضعیتی، جهتگیری کلّی ایدئولوژی فرقههای بابیه و بهائیه، جداسازی ملت ایران از مراجع تقلید و مشغول کردن آنان به مکتبی بشری بود؛ مکتبی که جنبههای غیر عقلانی آن به عقلانیتش میچربد و به تدریج از صحنههای عملی زندگی اجتماعی و سیاسی خارج میشود. در نهایت، گرایش به این ایدئولوژی موجب دور شدن مردم از دین و دینداری شده، پیوستن به مکاتب غیر دینی را آسان میکند. پیدایش ایدئولوژی جدید، با ارایهِ تغییراتی تازه در تفسیر اصول و فروع دین، جدایی آن از دین اسلام و شیعه را به دنبال داشت. گر چه انحراف و بدعت جدید با عنوان <رکن رابع> و <ادّعای نیابت خاصّه> در عصر غبیت کبری، زمینهِ مناسبی برای انحراف بزرگتری به نام <بابیّت> آماده کرده بود، ولی پدید آمدن آیین و مناسک تازه در فروع دین، پیروان علی محمد باب را از دیگر مسلمانان و شیعیان در زندگی عملی و اجتماعی نیز جدا نمود. از سوی دیگر، حکم تکفیر و ارتداد علی محمد شیرازی و پیروان وی از سوی علمای شیعه در ایران و عراق، و سپس با فتوای عالمان مسلمان در کشورهای دیگر، موجب شد تا دنیای اسلام با بدعت تازهای که استعمارگران آن را پایه گذاشته بودند و از آن حمایت میکردند، آشنا شود. ناگفته نماند که در این عرصه، با ادّعای دروغین حسین علی نوری (بهاء الله) و افاضات او، بابیّه از حالت سنّتی خارج و به آداب و رسوم متناسب با زمانه نزدیکتر شد. این نزدیکی، با آسانتر کردن احکام مربوط به روابط جنسی و وجهههای ظاهراً انسان دوستانه در مجازات دزدان و حکم به عدم سوزاندن کتب،۱ گسترش روابط با اجانب، لغو حکم جهاد و مبارزه، جلوگیری از شرکت پیروان در سیاست و… قابل مشاهده است. منابع: ۱- حسین علی (بهاء) نوری، در کتاب اقدس، ص ۲۳ مینویسد:
<قد عفا اللّه عنکم ما نزل فی البیان من محو الکتب>، خداوند از حکمی که
در کتاب بیان آمده که همهِ کتابها را نابود سازید، صرف نظر کرده.