بعد از مرگ علی محمد باب، صبح ازل (1246 تا 1330) جانشین او شد ولی به علت مخالفت مردم و علما او به همراه برادرش میرزا حسینعلی معروف به بهاءالله به عراق تبعید شد و در آنجا به خاطر اختلافی كه بین دو برادر به وجود آمد، دولت عثمانی صبح ازل را به قبرس و بهاء الله را به عكّا در فلسطین، تبعید نمود و در حالی كه هر كدام دعوی رهبری بابیه را داشتند، بهاء الله با ادعای این كه من همان «من یظهره الله» مورد نظر علی محمد باب هستم، توانست بر برادرش فایق آید و رهبری بابیها را به دست آورد و كمكم فرقه «بهائیت» را بر روی پایههای آن بنا نهد،[2] و با حمایتهای استعمارگران فرقهای جدید به وجود آورد. بعد از وی نیز فرزندش افندی به سازماندهی دوباره فرقه بهائیت پرداخت و آن را به شبكه جاسوسی برای خدمت به استعمار انگلیس و بعد آمریكا تبدیل كرد و به شكرانه خدماتش از دولت انگلستان لقب «سِر» و نشان «نایت هود» گرفت.[3] واقعیت این است كه هنوز علمای علم فرق و مذاهب و ملل و نحل نتوانستهاند جایگاهی برای این فرقه در میان مباحث ادیان و مذاهب پیدا كنند، این فرقه نه در تعریف مذهب میگنجد، نه تعریف دین بر آن شامل میشود و نه هم چون ادیان آسمانی شالوده مستحكمی ارد و نه هم چون ادیان غیر آسمانی پشتوانه فكری و سازمان دینی، به همین دلیل نقد این فرقه در قالب انتقادهای رایج در علوم مربوط به ادیان و مذاهب امكان ندارد و به تعبیر دیگر چون ساختار فكری و عقیدتی منسجم و مستقلی ندارد نه قابل انتقاد است نه قابل استناد. با این همه در این مقال به چند مورد انتقاد كلی اشاره میشود. الف) انتقادهای اعتقادی فرقه بهائیت در مورد مسائل اعتقادی گنگ و نامفهوم است و با اینكه آسمان و ریسمان را به هم بافته، مطلبی را ارائه نكرده كه جزو اعتقادات پیروانش به حساب آید. برای روشن شدن این مطلب به چند مورد اشاره میشود. 1 . عدم توضیح در مورد مبدأ و معاد: این فرقه توضیحی در مورد مبدأ عالم و انسان نمیدهد، معلوم نیست قائل به توحید است یا ثنویگرا یا همچون بودیسم منكر مبدأ است، یا چون شمنپرستها مظاهر طبیعت را پرستش میكند تنها چیزی كه در تاریخ این فرقه به چشم میخورد، ادعای الوهیت میرزا حسینعلی بهاء است، وی در كتاب اقدس خود ص 1 خویشتن را منبع وحی و تجلّی خدا معرفی كرده، مدعی میشود كه خداوند خلقت و تدبیر جهان را به او سپرده است و در كتاب ایام تسعه ص 50 درباره روز تولد خود میگوید: فیا حبّدا هذا الفجر الذی فیه ولد من لم یلد و لم یولد،[4] و یا در جای دیگر میگوید: خدایی هستم كه در سایههای ابر فرود آمدم تا جهانیان را زنده گردانم.[5] و اینها تنها مطالبی است كه بهائیان در مورد خدای خود ارائه میدهند، ولی توضیحی در كمّ و كیف آن ندارد و نمیگویند كه چرا خدایشان نتوانست در ایران بماند و بعد از مدتی زندانی شدن و تبعید نهایتاً در عكّا مرد مگر خدا میمیرد و بندگان خود را بیخدا میگذارد؟! بهائیان علاوه بر مسأله مبدأ در مورد معاد هم مطلبی ارائه نكردهاند و یك محقق نمیتواند بگوید آیا آنان قائل به معاد هستند یا تناسخ را میپذیرند اگر معاد را قبول دارند كمّ و كیف آن چگونه است؟ خلاصه این كه یك بهایی نمیداند در مقابل این سؤال كه از كجا آمده و به كجا خواهد رفت جوابی ارائه دهد. 2 . عدم توضیح در مورد نبوت و امامت: بهائیان ادعا میكنند كه با ظهور باب و بهاء شریعت اسلام الغا گردیده و دوره رسالت محمدمصطفی ـ صلی الله علیه و آله ـ سپری شده است و این دوره دوران زمامداری جمال اقدس الهی و آیین اوست. حال سؤال این است كه آیا آنها به نبوت و امامت اعتقاد دارند یا نه؟ و باب و بهاء نبی و مرسل هستند یا خدای متجلی در جسم انسان، و نهایتاً با آمدن آنها شریعت و دین جدید آغاز شده یا آنها ادامه دهنده شریعت قبلی هستند. آنان گاهی میرزا حسینعلی را خداوند لم یلد و لم یولد میدانند و گاهی پیامبر مرسل و گاهی وی را مهدی موعود میشمارند و گاه جانشین باب و انتظار دارند كه مسلك آنان هم شاخهای از اسلام به شمار آید هم به دیده دین مستقل به آن نگریسته شود. 3 . التقاط در احكام عملی: بنیانگذاران مسلك بهائیت برای این كه رنگ و بوی مذهب و دین به مسلك خود بدهند احكام عملی كه تقلیدی صوری ازدین اسلام و مفهومی از مسیحیت پولسی است، برای آن دست و پا كردهاند كه به چند مورد از این احكام اشاره میشود. 1 .نماز: در آیین بهایی نماز 9 ركعت است كه به صورت انفرادی، صبح و ظهر و شام بر هر فرد بالغی واجب است و قبله آنها شهر عكّا یعنی قبر حسینعلی بهاء میباشد، چرا كه وی در كتاب خود گفته: «اذا اردتم الصلوة و لوّ وجوهكم شطری الاقدس؛ وقتی نماز میخوانید به سوی قبر من نماز بخوانید».[6] 2 . حج: بهائیان برای حج به زیارت خانهای در شیراز میروند كه سیدعلی محمد باب در آن متولد شده است و همچنین زیارت خانهای در عراق كه تبعیدگاه حسینعلی بهاء بود، حج آنان به شمار میرود[7] معلوم نیست حسینعلی بهاء چرا زیارت قبر خود را حج پیروانش قرار نداده؟ گویا میخواسته سهمی هم برای سلفش علی محمد باب تعیین كرده باشد كه خانه وی را كعبه بهائیان قرار داده است. 3 . از دیدگاه بهائیان ازدواج با زن پدر حرام است ولی با دختر و خواهر و سایر اقربا جایز است.[8] یعنی در این ایاحهگری فقط زن پدر حرام شده و با بقیه اقربا ولو دختر و خواهر میتوان ازدواج كرد. 4 . بهائیان تمام اشیاء را پاك میدانند، حتی امثال بول، غائط، سگ و خوك[9] و گویا در این مورد از مسیحیان الگو گرفتهاند، همچنان كه حسینعلی بهاء در دعوی الوهیت، از آنان متأثر شدهاند. [1] . ر.ك: مشكور
محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1375، ص 88 تا 91.
[2] .ر.ك: رائین، اسماعیل، انشعاب در
بهائیت، مؤسسه تحقیقی رائین، بیتا، ص 84. [3] . ربانی گلپایگانی،علی، فرق و
مذاهب كلامی، انتشارات مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1377، ص 341. [4] . همان، ص 342. [5] . سلطانزاده، رضا، سیری در كتابهای بهائیان،
انتشارات دارالكتب الاسلامیه، چاپ دوم، ص 158. [6] . ر.ك: سیری در كتابهای بهائیان، ص 123. [7] . ر.ك: فرق و مذاهب كلامی، ص
343.