بهاییت در رژیم پهلوی دوران حکومت پهلوی را باید دوران اوج اقتدار فرقه گمراهکننده بهاییت در ایران دانست. حضور بهاییان در منصبهای مهم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و اعتماد بیش از اندازه و غیرطبیعی پهلویها به آنان، برای همه دینداران و میهندوستان آزاردهنده بود. در خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست آمده است که سرگرد صنیعی در آن زمان از بهاییهای تراز اول بود. او بعدها سپهبد و مدتی هم وزیر جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولیعهد، احترام و اعتماد رضاخان به بهاییها و میزان نفوذ آنان را در دستگاه دولتی نشان میدهد.1 بنا بر نوشتههای فردوست، محمدرضا شاه نیز این اعتماد را به بهاییان داشت: بهاییان در این دوره با اعتماد به نفس، به سوی کنترل و نفوذ کامل بر تمامیت ایران پیش میرفتند. یکی از نویسندگان نشریه خبری بهاییان، درباره آرزویی که آن روز آن را انجامشدنی میدانست، نوشته است:شریعت [بهاییت] از طرف اولیای امور به عنوان دیانت رسمی مملکتی شناخته خواهد شد... و این رسمیت به مرور ایام منجر به تأسیس سلطنت بهایی خواهد گشت که در ظل آن، حدود و احکام مقدس اقدس امالکتاب شریعت بهایی در جمیع امور شرعی و مدنی کاملاً به موقع به اجرا گذاشته خواهد شد و این مرحله مآلاً منتهی به تأسیس و استقرار سلطنت جهانی بهایی... خواهد گردید.4 رهبر بزرگ و بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی رحمه الله با بینش بالای خود، عمق فاجعه را شناخت و در سخنرانی هیجدهم شهریور1342 در مسجد اعظم قم درباره این خطر به ملت هشدار داد و فرمود:... اینها عمال اسرائیل در ایران [هستند]. هرجا انگشت میگذاری، میبینی که یکی از اینهاست. مراکز حساس، مراکز خطرناک، ... از دربار گرفته تا آن آخر مملکت، از این اشخاص (بهایی) آنجا موجودند.5 حضور افراد سرشناس بهایی در حکومت فهرستی که در سال 1339 از اسامی مقامهای نظامی و غیرنظامی تهیه شد، نشان میداد بیشتر پستهای اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور در اختیار بهاییان است. البته به دلیل پنهانکاری، نام بعضی از افراد که در پستهای مهم بودند، در این فهرست نیامده و بیتردید، تعداد بهاییان شاغل در دستگاهها چندین برابر این فهرست بوده است. در سالهای بعد، تعداد بهاییان شاغل و سطح شغل آنان بالا رفت که میتوان از این افراد نام برد: امیرعباس هویدا، نخستوزیر سیزده ساله؛ لیلی امیرارجمند، مشاور ویژه فرح و مدیر برنامههای آموزشی و تربیتی رضا پهلوی؛ عباس شاهقلی، وزیر بهداری و وزیر علوم؛روحانی، وزیر آب و برق و کشاورزی در دولت هویدا؛ شاپور راسخ، مشاور عالی و در واقع گرداننده سازمان برنامه و بودجه و مدیر تشکیلات بهاییت در ایران؛عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص شاه.6 اکنون به جایگاه دکتر ایادی در ساختار حکومت پهلوی میپردازیم. سپس برخی از مقامهای ارشد بهایی را در این حکومت نام میبریم. یک ـ سپهبد دکتر عبدالکریم ایادی دکتر عبدالکریم ایادی، نزدیکترین فرد بهایی به محمدرضا پهلوی بود. شرح کوتاه احوالات او، حدیث مفصل نفوذ بهاییت در سلولهای بنیادین حکومت پهلوی است. ارتشبد فردوست، معاون سازمان اطلاعات و امنیت کشور و رئیس دفتر اطلاعات ویژه دربار، در خاطرات خود، شاه را مبتلا به نوعی بیماری روانی به نام میکروفوبیا، یعنی ترس از میکروب دانسته است و مینویسد: این بیماری بهطور دائم و در تمام مدت شبانهروز و برای تمام عمر شاه را آزار میداده است. علیرضا، برادر شاه که خود نیز به این بیماری مبتلا بود، دکتر عبدالکریم ایادی را به شاه معرفی کرد... . بدین ترتیب، برای اولین بار ایادی، شاه را معاینه کرد. از همان آغاز برای من مشخص شد این فرد که دوره پزشکی را در فرانسه طی کرده بود، یک کلّاش و حقهباز به تمام معناست. باید اضافه کنم که ایادی در فرانسه ابتدا دانشجوی دامپزشکی بود و سپس دوره پزشکی را بهطور ناقص گذراند،... ولی همین فرد به نحوی شاه را مسحور خود کرده بود که قرار شد هفتهای سه بار به شاه مراجعه کند. ایادی تا روز مرگ علیرضا، پزشک معالج او هم بود. شاه به زودی دچار اعتیاد به ایادی شد. دیدار او با ایادی از هفتهای سه روز به هر روز تبدیل شد و دیدار هر روزه به کلیه ساعات فراغت کشید. صبحها، هنوز شاه بیدار نشده، ایادی حاضر بود و شبها تا وقت خواب در اتاق او میماند. زمانی که محمدرضا ازدواج کرد، این عادت ترک نمیشد و ایادی با زنهای شاه هم خودمانی میشد. بدین ترتیب ایادی، بانفوذترین فرد دربار و به تدریج، بانفوذترین فرد کشور شد. او برای خود حدود هشتاد شغل در سطح کشور درست کرده بود. مشاغلی که مهم و پولساز بود! [او] رئیس بهداری کل ارتش بود و در این پست، [بنا کردن] ساختمان بیمارستانهای ارتش به امر او بود. وارد کردن وسایل این بیمارستانها، وارد کردن داروهای لازم، دادن درجات پرسنل بهداری ارتش از گروهبان تا سپهبد به امر او، بود. هرگونه تخطی از اوامر او، برکناری و مجازات را به دنبال داشت. ایادی رئیس شرکت «اتکا»ی ارتش و نیروهای انتظامی هم بود و در این پست، کلیه نیازمندیها باید به دستور او تهیه میشد. هرچه او اراده میکرد ولو در کشور موجود بود، باید برای ارتش، از خارج به ویژه از انگلیس و امریکا وارد میشد. سازمان دارویی کشور نیز تماماً تحت امر ایادی بود؛ چه داروهایی و به چه مقدار باید تهیه شود، از کجا خریداری و به کدام فروشنده و به چه میزان داده شود. شیلات جنوب در اختیار ایادی بود و تعیین اینکه به کدام کشورها و شرکتها اجازه صیادی داده شود و به کدام داده نشود، در اختیار ایادی بود... . من یک بار مشاغل او را کنترل کردم و به هشتاد رسید. به شاه گزارش کردم. شاه در حضور من از او ایراد گرفت که هشتاد شغل را برای چه میخواهی؟ ایادی به شوخی جواب داد: «میخواهم مشاغلم را به صد برسانم!»...7 مئیر عزری، سفیر اسرائیل در ایران در رژیم پهلوی نیز در خاطرات خود پس از 25 سال از سقوط رژیم پهلوی، از قدرت و نفوذ ایادی پرده برداشته است و مینویسد: یکی دیگر از سرشناسان کیش بهایی، سرلشکر دکتر ایادی، پزشک ویژه شاه بود ... و به چشم و گوش شاه میمانست. او بهداری ارتش و بیمارستانها، اداره خرید دارو و ابزار پزشکی برای یگانهای ارتش را سرپرستی میکرد و با همه توان به همکیشانش یاری میداد. ... ایادی به یهودیان، مهری ناگسستنی داشت و آنها را مردمی درددیده و شایسته بیپیرایهترین یاریها میدانست. افزون بر آن، ارزندهترین و والاترین نیایشگاههای بهاییان در کشور اسرائیل بود و این پدیده روشنتر از آفتاب را ایادی نمیتوانست نادیده بگیرد. ... ایادی به بازرگانان و کارشناسان اسرائیلی یاری داد تا میوه ارتش ایران را فراهم آورند و برای یگانهای گوناگون، مرغداری و دهکدههای نمونه کشاورزی بسازند. ... در سایه دوستی با ایادی، با گروهی از سرشناسان کشور آشنا شدم که هرگز باور نمیکردم پیرو کیش بهایی باشند. بسیاری از آنها در باور خود چون سنگ خارا بودند، ولی بهخوبی میتوانستند در برابر دیگران باور خود را پنهان نمایند. آنها همه دریافته بودند که در برابر من نیازی به پنهانکاری ندارند.8 دو ـ وزیران و مدیران ارشد بهایی در دوره پهلوی علیمحمدخان موقرالدوله (از سران درجه اول بهاییان ایران): وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت در کابینه سید ضیاءالدین طباطبائی (دوره رضاخان)؛ منصور روحانی: وزیر آب و برق و کشاورزی؛ ناصر گلسرخی: وزیر منابع طبیعی؛ خانم فرخرو پارسا: وزیر آموزش و پرورش؛ هوشنگ نهاوندی: وزیر کار و آبادانی و مسکن؛ سپهبد اسدالله صنیعی: وزیر دفاع؛ سپهبد علیمحمد خادمی: رئیس سازمان هواپیمایی ملی ایران هما. صدها نفر دیگر در ادارههای مهم مثل اداره غله، قند و شکر و ... . اعتماد و محبت بیش از اندازه شخص شاه و هویدا به بهاییان، سبب افزایش گرایش به بهاییت شد و بسیاری به خاطر گرفتن پست و مقام دولتی تظاهر به بهاییت میکردند. ب) بهاییان و قیام خونین 15 خرداد 1342 در پرونده سپهبد بهایی پرویز خسروانی، سند مهمی به چشم میخورد که عمق روابط حکومت پهلوی و بهاییان را نشان میدهد. این سند درباره قیام خونین پانزده خرداد 1342 و حمایت علما و مردم قم از حضرت امام خمینی رحمه الله است که بهاییان پنج روز بعد از این واقعه با فرستادن نامهای به سپهبد پرویز خسروانی، فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز، ضمن ابراز خوشحالی از این کشتار وحشیانه (که نهایت مدنیت و اخلاق آنان را میرساند) از سردمدار هممسلک خود، بهدلیل همکاری وی در این جنایت تشکر کردند: تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی، فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز! تاریخ یکصد و بیست ساله جهان بهایی، بهخصوص در ایران، همواره مشحون از شهادت نفوس و تاراج دارایی و اموال آنان به دست اراذل و اوباش و به تحریک ارباب عمائم و یا افرادی نادان بوده است، ولی در خلال صفحات این تاریخ، همواره ستارههای درخشانی در مقامات دولتی وجود داشتهاند که با توجه به وظایف اساسیه وجدانیه و اجتماعی خود، نوعدوستی و عدالتگستری نموده و به کرّات مانع تجاوز رجاله و یا علمای بدعمل شدهاند. در اثر همین حسنتشخیص و میهندوستی و نوعپروری واقعی آنان در واقع آبروی کشور مقدس ایران تا اندازهای محفوظ مانده و از سوءشهرتی که دیگران ایجاد نمودهاند، کاسته شده است. زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجالّه کراراً در سنین اخیره در این محفل مذکور شده است، بهخصوص در این ایام که بحمدالله اولیای امور نیز به رأیالعین سوءعمل جهلای معروف به علم را مشاهده کرده و هر دیده منصفی رذالت و جهالت و پستی فطرت این افراد را گواهی میدهد. یقین است عموم دوستداران مدنیت و علم و اخلاق و دیانت، زحمات تیمسار را با دیده احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهایی آن جناب را در ردیف همان چهرههای درخشان حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود.9 منابع: 1.
نک: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ج 1،
صص 57 ـ 59. 2. ساواک دلایل امنیتی کلیه فرق و مذاهب موجود در کشور را زیر نظر داشت
و رفتارهای سیاسی ـ اجتماعی آنها را پیگیری میکرد (به صورت محسوس و نامحسوس) 3. عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، انتشارات اطلاعات، ج۱،
ص۳۷۶. 4. مجله اخبار امری، ش 3، ص 14. 5. صحیفه نور، ج 1، ص 389. 6. نک: تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ج1، صص 324 و
325. 7. تلخیص و تنظیم از کتاب ظهور سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد فردوست)،
ج 2، صص 199، 204 و 374. 8. یادنامه خاطرات مئیر عزری، چاپ اسرائیل، سال 2000 م.، ج 1، صص
332 و333.
9. پرونده سپهبد پرویز خسروانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.