اشراق خاوری از مبلغان معروف بهائی در كتاب ایام
تسعه به نقل از میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) آورده است: «فَیا حَبَّذا مِن هذا الفَجرِ
الَّذی فیه استَوَی جَمالُ القِدَمِ عَلَی عَرشِ اسمِهِ الأعظَمِ العَظیم وَ فیهِ
وُلِدَ مَن لَم یَلِد وَ لَم یُولَد»1 ترجمه: ای خوشا از این
بامداد كه جمال قدم (از القاب حسینعلی نوری) بر عرش اسم اعظم خویش ایستاد و در این بامداد متولد شد کسی که نزاییده و زاییده نشده است.
در ادعا دو نكته حائز اهمیت می باشد:
یک - جمله "لم یلد و لم یولد" فقط مخصوص خداوند
متعال است و هیچ كس نمی تواند آن را برای خود به كار ببرد. آیا حسینعلی نوری این
را نمی دانست؟ حتماً می دانسته لكن می خواسته خود را به عنوان خدا معرفی كند چنانكه در آثار دیگرش نیز شبیه این ادعا و حتی بدتر از آن وجود دارد.
دو - خواننده محترم با اندك دقتی در این جمله، به تناقض آن پی خواهد برد كه: اگر این خدا به دنیا آمده چرا می گوید "لم یلد" یعنی به
دنیا نیامده است. و اگر به دنیا نیامده چرا می گوید "وُلِدَ" یعنی به دنیا آمده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ایام تسعه : 37