ابوالفضل گلپایگانی مبلغ مشهور بهائیان، در مجموعه
رسائل،از قول عبدالبهاء در این خصوص با صراحت بیشتری نوشته است: بنابه نوشته ی خنجی: از تعمق در این جملات به
خوبی می توان دریافت كه بهائیان تا چه اندازه از اصول دموكراسی و حكومت ملی دور و
بیزارند. ولی باید اضافه كرد كه «اصل عدم مداخله در امور سیاسی» یكی از اصول اساسی
آئین بهائی است و طبق آن، یك نفر بهائی اجازه ندارد در امور سیاسی شركت كند.
عبدالبهاء در این باره چنین نوشته است: «اهل بهاء در هر كشور مقیم اند، به امانت و
صدق و صفا با حكومت رفتار نمایند و در امور سیاسیه... و نیز در احزاب و فرق سیاسی
به هیچ وجه ادنی مداخله ای ننمایند و... مداخله در امور جزئی و مناقشات سیاسی و
منازعات حزبی به كلی خلاف مبادی و تعالیم الهیه در این ظهور اعظم است.» [6] . «... از امور سیاسیه و مخاصمات احزاب و دول
باید كل [بهائیان] قلبا و ظاهرا، لسانا و باطنا، به كلی در كنار و از این گونه
افكار فارغ و آزاد باشیم. با هیچ حزبی رابطه ی سیاسی نجوییم و در جمع فرقه ای از
این فرق مختلفه متنازعه داخل نگردیم، نه در سلك شورشیان در آییم و نه در شئون
داخله ی دول و طوایف و قبایل هیچ ملتی ادنی مداخله ای نماییم، به قوه ی جبر به هیچ
امری اقدام ننماییم... امر الله را چه تعلقی به امور سیاسیه و چه مداخله ای در
مخاصمات و منازعات داخله و خارجه دول و ملل»؟ [7] . [1] عبدالبهاء، رساله ی السیاسیه ی، ص 11.
بنابه نوشته ی خنجی: از تعمق در این جملات به خوبی می
توان دریافت كه بهائیان تا چه اندازه از اصول دموكراسی و حكومت ملی دور و بیزارند.
ولی باید اضافه كرد كه «اصل عدم مداخله در امور سیاسی» یكی از اصول اساسی آئین
بهائی است و طبق آن، یك نفر بهائی اجازه ندارد در امور سیاسی شركت كند. عبدالبهاء
در این باره چنین نوشته است: «اهل بهاء در هر كشور مقیم اند، به امانت و صدق و صفا
با حكومت رفتار نمایند و در امور سیاسیه... و نیز در احزاب و فرق سیاسی به هیچ وجه
ادنی مداخله ای ننمایند و... مداخله در امور جزئی و مناقشات سیاسی و منازعات حزبی
به كلی خلاف مبادی و تعالیم الهیه در این ظهور اعظم است.» [6] .
و شوقی افندی بدان اضافه كرده است:
دكتر خنجی، با توجه به آموزه های فوق، پرسش جالب و در خور ملاحظه ای مطرح كرده
است: «گذشته از جنبه ی عقب مانده و غیراجتماعی این دستورها، این سؤال پیش می آید
كه آیا این عدم دخالت در امور سیاسیه و مخاصمات و منازعات داخله و خارجه دول خود،
دخالت در سیاست آن هم به نفع یك سیاست مخصوص نیست»؟!
پاسخ خنجی به این سؤال، مثبت بوده و معتقد است كه این آموزه، در انقلاب مشروطیت
ملت ایران، كاملا به نفع سیاست استبدادی دربار قاجار خرج شد. او نوشته است: «خوب
است ببینیم كه منظور بهائیان از دخالت در سیاست به معنی اعم است یا آنكه دخالت در
بعضی سیاست ها را جائز می دانند؟ گذشته از قرائن بسیاری كه در دست است، از مطالعه
الواح و خطابه های مختلف رهبران بهائیان نیز این نكته روشن می شود كه منظور آن ها
از عدم دخالت در سیاست به معنای خاصی است و در بعضی سیاست ها، از دخالت خودداری
ننموده آن را جائز می شمردند. مثلا در انقلاب مشروطیت بهائیان كاملا علیه جریان
انقلاب وارد شدند و از تبلیغ به نفع مستبدین و به ضرر مشروطه خواهان غفلت ننمودند،
چنان كه عبدالبهاء در یكی از الواح خود كه در زمان كودتای محمد علی شاه صادر شده،
محمد علی شاه را سلطان عادل دانسته و بهائیان را دعوت به انقیاد نموده، مشروطه
طلبان را «نوهوسان» نامیده است. لوح مزبور این است: طهران، حضرت ایادی امر الله -
حضرت علی قبل اكبر [8] علیه بهاء الله الابهی (هو
الله)... از انقلاب ارض (ط) [9] مرقوم نموده بودید. این
انقلاب در الواح مستطاب مصرح و بی حجاب، ولی عاقبت سكون یابد... و سریر سلطنت كبری
در نهایت شوكت استقرار جوید و آفاق ایران به نورانیت عدالت شهریاری روشن و تابان
گردد. محزون مباشید، مكدر مگردید، جمیع یاران الهی را به اطاعت و انقیاد و صداقت و
خیرخواهی سریر تاجداری دلالت نمایید، زیرا به نص الهی، مكلف بر آن اند.
باری، گوش به این حرف ها مدهید و شب و روز به جان و دل بكوشید و دعای خیر نمایید و
تضرع و زاری فرمایید تا... در جمیع امور، نوایای خیریه اعلیحضرت شهریاری واضح و
مشهود [گردد]، ولی «نوهوسانی» چند گمان نمایند كه كسر نفوذ سلطان، سبب عزت ملت
است.
هیهات، هیهات، این چه نادانی است و این چه جهل ابدی؟ شوكت سلطنت، عزت ملت است و
نفوذ حكومت، سبب محافظت رعیت، ولی باید با عدل توأم باشد. اعلیحضرت شهریاری،
الحمدلله شخص مجرب اند و عدل مصور و عقل مجسم و حلم مشخص. در این صورت باید عموم
به خیرخواهی قیام نمایند و به آنچه سبب شوكت دولت و قوت سلطنت... است قیام نمایند.
رساله سیاسیه كه چهارده سال قبل تألیف شد... یك نسخه ارسال می شود. به عموم ناس
بنمایید كه مضرات حاصله از فساد و فتنه در آن رساله به اوضح عبارت مرقوم گردید. و
السلام علی من اتبع الهدی، 11 ج 1 سنه ی 1325 ع ع.» [10] .
بنا به توضیح خنجی: «رساله ی سیاسیه كه عبدالبهاء در اینجا به آن اشاره می كند،
رساله ای است كه در باب روابط ملت و حكومت و حقوق سیاسی افراد، تدوین شده است و در
آنجا، هر گونه حق سیاسی را از ملت سلب نموده و حكومت را مخصوص ملوك و موهبت الهی
می شمارد. باری، لوح فوق، نشان می دهد كه منظور بهائیان از عدم دخالت در سیاست به
چه معنی است و چه هدفی را دنبال می كند»؟
[2] همان، صص 46 - 48. نیز رك: صص 49 - 50.
[3] اشاره به انقلاب مشروطیت ایران.
[4] معنی جمله این است كه هیچ كس حق ندارد بر كسانی كه بر بندگان حكومت می كنند
اعتراض كند.
[5] ابوالفضایل، مجموعه رسائل، چاپ مصر، 1920. م، صص 60 - 62.
[6] آن نظر اجمالی در دیانت بهائی، صص 49 - 50.
[7] لوح شوقی افندی، نقل از كتاب نظر اجمالی در دیانت بهائی، صص 50 - 51.
[8] منظور از (علی قبل اكبر) علی اكبر است.
[9] منظور تهران است.
[10] نقل از كتاب كشف الحیل و مقدمه رساله سیاسیه.