همچنین
در باب نهی از جمعآوری کتب در کتاب بیان باب 7 واحد 11 ص 55 میگوید: «در کتاب
بیان از شما نهی میشود که مالک زیادتر از 19 کتاب شوید و اگر بیش از 19 کتاب
داشتید، بر شما 19 مثقال طلا (به عنوان کفاره) واجب میگردد، این حدی است در کتاب
خدا، شاید پرهیزگارگردید» و
همچنین بهاء در کتاب اقدس ص 34 میگوید: «سوال کردن درباره کتاب بیان بر شما حرام
است.... تا آنچه را که مورد احتیاجتان است بپرسید نه آنچه را که مردم گذشته
مذاکره کرده اند» آنچه
در کتب بیان و اقدس به آن دستور داده شده چیزی جز دور انداختن مردم از علم و دانش
نیست و ثمری جز بیخبری و جهل و حماقت را در برندارد و طبق عقل و فطرت بشر دستوری
نادرست میباشد. اما
جالب است بدانیم در تمام ادیان گذشته و در کتب آنها به تعلیم علم دستور داده شده
است و مردم را از جهل و نادانی برحذر داشتهاند که به نمونهای از آنها اشاره
میکنیم. در
دین مقدس اسلام کسب علم و دانش دارای ارزش و اهمیت خاصی میباشد تا آنجا که خداوند
متعال در قرآن کریم میفرماید: «چرا از هر طایفهای جمعی برای جنگ و گروهی نزد
رسول خدا برای آموختن علم مهیا نباشند؟» [توبه/122] . پیامبر
اکرم (ص)فرمودند «دلی که در آن چیزی از حکمت نباشد مانند خانهای مخروبه است. پس
دانش بیاموزید و بیاموزانید و فهمیدگی به دست آورید و نادان نمیرید زیرا خداوند
عذرتان را نمیپذیرد». [میزان الحکمه،ج8ص3943] . و
همچنین حضرت فرمودند: «خداوند و فرشتگان او و حتی مور در لانهاش و حتی ماهی در
دریا، بر کسی که به مردم خیر و خوبی بیاموزد درود میفرستد.» [همان،ص3959] . همچنین
رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم فرمودند: «یک رکعت نماز عالم به خدا، بهتر
از هزار رکعت نماز جاهل به خداست.» [همان،ص2] . همچنین
امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: «علم بیاموزید که آموختن دانش حسنه است با دانش
است که خداوند فرمانبری و پرستش میشود، با دانش است که خداوند شناخته و یگانگی او
دانسته میشود با دانش است که پیوندهای خویشاوندی برقرار میماند، با دانش است که
روا و ناروا شناخته میشود دانش پیشوای خرد است و خرد پیرو آن میباشد خداوند به
نیکبختان دانش الهام میکند و شوربختان را از آن محروم میسازد» [همان،ص3937] . این
نمونه ای از آیات و روایاتی بود که در دین مبین اسلام در باب علم و دانش بیان شده
است. حال خود بنگرید آیا میشود پیرو مکتبی شد که صراحتا علم و کسب علم را رد
کنند... آیا اینها قصدی جز غفلت و بیخبری مردم را دارند. آیا
غیر از این است که بواسطه جهل مردم، افرادی همچون باب و بهاء میتوانند ادعای
خدائی و پیامبری و امامت کنند؟ آیا غیر از این است که کسب علم سبب رسوائی باب و
بهاء میشود و پرده از روی باطن خبیث آنها برمیدارد؟ شما چگونه حکم میکنید؟؟؟ البته
ناگفته نماندكه به خیلی ازبهاییان اجازه خواندن كتاب بیان رانمی دهندچرا؟