حسینعلی نوری در این کتاب خود را "خادم
فانی" و عبد فانی" وبرادر کوچکتر خودش را که جانشین باب بوده" مصدر
امر "و"کلمه مستور" " وباب را "نقطه" نامیده است.این
کتاب نشان از اعتقاد راسخ نویسنده به دعاوی سید باب دارد بدون اینکه برای خود کوچکترین
حق و مقامی قائل باشد.
او این کتاب را برای دایی بزرگ سید باب یعنی
سید محمد تاجر شیرازی نوشت (موقعی که وی برای زیارت عتبات عالیات به عراق آمده بود)
تا او را هم بابی گرداند.اما این کتاب هیچ تاثیری در او نداشت و همچنان بر عقیده ی
پدران خویش استوار بود تا اینکه از دنیا رفت و بنا بر وصیتش در حرم مطهر حضرت شاهچراغ
شیراز مدفون گردید که شاهد بر مسلمانی اوست.
شوقی گفته است میرزا حسینعلی خواسته است با
نوشتن این کتاب گامی در جهت تکمیل کتاب "بیان "بردارد که قرار بوده در نوزده
واحد و361 باب باشد ولی نا تمام و ناقص بوده و همچنان ناقص مانده است. میرزا حسینعلی در سال 1308 (یک سال پیش از فوت)
پسرش میرزا محمد علی غصن اکبر را به همراه میرزا آقاجان خادم منشی حضور را از عکا به
بمبئی فرستاد تا آثار خطی او را به چاپ رساند.او چنین کرد (و از این بابت حق بزرگی
بر گردن بهائیان دارد اگر چه او را بعد ها بخاطر اختلاف با عباس عبدالبها پسر دیگر
که زمام بهائیان را به دست گرفت ناقض و ملعون نامیدند) و بعد از چاپ اعلان نمود همه
ی نسخ قبلی بی اعتبار است و باید نسخه های دیگر بر اساس آن تصحیح شود. او این کتاب را بعد از مراجعت از کوههای سلیمانیه
به بغداد نوشت زمانی که بخاطر بدبینی های بابیان به او به جهت توطئه برای کنار زدن
برادر کوچکترش از جانشینی باب ناگزیر شده بود با عنوان درویش محمد بطور ناشناس دوسالی
را به آن نواحی به میان دراویش سنی برود و تاثیر این مجالست وهمنشینی با دراویش در
عبارات کتابش کاملاً پیداست.
در سال 1310 نسخه ای دیگر از ایقان انتشار
یافت که با این چاپ تفاوت هایی داشت زیرا دیگر اختلافات درونی بهائیان و ازلیان بالا
گرفته بود و برخی عبارات بها در ایقان درباره برادرش می توانست متمسک خوبی برای ازلیان
باشد که خود داستان مفصلی دارد و نیز صد ها مورد انتقاد از لحاظ املا و انشا و کیفیت
روایت ونقل که باید تصحیح می شد در این چاپ تغییر یافت.
نقدهای گوناگونی از حیث ادبی و مفهومی بر
این کتاب نوشته شده است.بعضی 84 خطا و بعض دیگر 154 اغلاط و اختلافات لفظی و معنوی
نسخه های چاپی و خطی و برخی تصرفات در آیات قرآنی را نشان داده و مبانی استدلال های
آن را با منطق وعقل نقض کرده اند.
شوقی درکتاب قرن بدیع جلد دوم صفحه 147 درباره
ایقان می نویسد :

"در بین جواهر اسرار مخزونه و لئالی
ثمینه مکنونه که از بحر زخار علم و حکمت حضرت بهاءالله ظاهر گردیده اعظم و اقدم آن
کتاب مستطاب ایقان است که در سنین اخیره ی دوره ی اقامت بغداد (1278 هجری قمری مطابق
1862 میلادی) طی دو شبانه روز از قلم مبارک نازل گردیده و با نزول آن بشارت حضرت باب
تحقق پذیرفت و وعده ی الهی که حضرت موعود، بیان فارسی را که ناتمام مانده تکمیل خواهد
فرمود به انجاز پیوست"
چنان که ملاحظه می فرمائید، "شوقی "عبارت
اعظم " و" اقدم " را برای ایقان بکار برده و سال نگارش آن را 1278 قمری
دانسته و مدت انزال آن را "دو شبانه روز" ذکر نموده است.
شوقی با این عبارتش مرتکب دو خطای عمده شده
زیرا بکار بردن عبارت متمم بیان فارسی برای ایقان، نادرست است به این دلیل که بیان
فارسی وعربی طبق گفته باب قرار بوده 361 باب داشته باشد (19 واحد که هر واحد 19 باب
داشته باشد) در حالیکه باب فقط توانست 162 باب از بیان فارسی (باب دهم از واحد نهم)
و209 باب از بیان عربی (آخر واحد یازدهم) را بنویسد و اضافه شدن دو باب ایقان به
162 باب بیان فارسی دردی را نمی گشاید.
و هنوز تا 361 باب وعده داده شده توسط باب
که موعود بیان می بایست تکمیل کند 197 باب کم دارد.پس معلوم است باید بابیان دنبال
کس دیگری به عنوان موعود بیان باشند تا واقعاً بیان فارسی و عربی را تکمیل کند تا وعده
ی باب به انجاز رسیده باشد و کتاب او متمم بیان فارسی باشد.تازه هنوز تتمیم بیان عربی
روی زمین مانده است که آن خود موضوع را پیچیده تر می کند!!
خطای دیگر شوقی این است که وی سال نگارش ایقان
را سال 1278 دانسته است وحتماً این را از عبارت خود میرزا حسینعلی در ایقان استفاده
کرده که می گوید: هیجده سنه می گذرد که بلایا
از جمیع جهات مثل باران بر آنها (بابی ها) باریده" که با اضافه کردن 18 به
1260- سال اعلام بابیت باب - سال 1278بدست می آید.
اما شوقی یادش رفته که خود میرزا در جای دیگر
همین کتاب می گوید: "باری هزار و دویست
و هشتاد سنه از ظهور نقطه فرقان گذشت"
وبه این ترتیب زمان نگارش ایقان را حداقل
تا سال 1280مستمر و ادامه دار ذکر نموده است!
یعنی نگارش ایقان حداقل دو سال طول کشیده است از سال 1278 تا 1280.
و بدین ترتیب ادعای نوشته شدن ایقان در دو
شبانه روز توسط شوقی امری خلاف واقع و ادعایی گزاف می نماید و بهائیان را با چالش جدی
روبرو می سازد و سخن رهبر آخرشان را در مورد اعظم کتب بهائیان بی اعتبار می کند.
نکته دیگری که در قسمت نخست آمد ایمان دایی
سید باب است: گفته شد رساله ی خالویه که بعد
ها ایقان نامیده شد را میرزا حسینعلی برای دعوت دایی سید باب (سید محمد تاجر شیرازی)
نوشت تا او را به دعوت جدید مومن گرداند.علیرغم ادعای عبدالبها در مورد ایمان آوردن
نامبرده، مورخان او را تا آخر عمر مسلمانی معتقد ونه بابی شمرده اند. به نقل از کتب
مورخانی همچون تذکره ی فسائی در ذکر رجال شیراز و مدفون شدن نامبرده طبق وصیتش در جوار
حرم حضرت شاهچراغ در کنار اجدادش. واگر او بابی می شده همچون رویه ی سایر بابیان مثل
اصحاب بدشت و ضوضاهای سه گانه از دید همشهریان و مورخان مخفی نمی مانده است.گر چه فرضاً
ایمان هم آورده باشد دلیل درستی مطالب ایقان نمی توانست باشد و باید خود مطالب ایقان
مورد ارزیابی واقع گردد .