این
ادعا چیزی جز افسانهای جهت غافل کردن مردم نمیباشد چرا که قرآنی که حتی باب و
بهاء و پیروانش به آن استناد میکنند پیامبر ما یعنی حضرت محمد مصطفی صلوات الله
علیه و آله و سلم را به عنوان آخرین پیامبر معرفی میکند و هر دینی غیر از دین او،
یعنی اسلام را باطل معرفی میکند و در آیات متعددی از پیامبر به عنوان خاتم
الانبیاء نام میبرد. و در آیات متعددی از اسلام و حضرت محمد صلوات الله علیه و
آله و سلم نام میبرد و این در حالتی است که نامی از باب و بهاء و ادیان آنها برده
نشده است. که به تعدادی از این آیات اشاره میکنیم. «محمد
صلوات الله علیه نیست مگر پیغمبری از طرف خدا که پیش از او نیز پیغمبرانی بودند
آیا اگر او نیز به مرگ یا شهادت درگذشت باز شما به دین جاهلیت خود رجوع خواهید
کرد؟ پس هر که مرتد شود به خدا ضرری نخواهد رسانید» [آل عمران/144] «محمد صلوات الله علیه و آله پیامبر خداست و
کسانی که با او هستند بر کافران بسیار سختگیر و با یکدیگر مهربانند آنان را بسیار
در حال رکوع و سجود بنگری که فضل و رحمت خدا را طلب میکنند و علامت و نشانه ایشان
اثر سجده بر چهره آنهاست [فتح/29] . «محمد صلوات الله علیه و آله پدر هیچ یک از
مردان شما نیست بلکه رسول خدا و خاتم پیامبران است و خدا بر همه امور عالم آگاه
است». [احزاب/40] اما غیر از قرآن که کتاب آسمانی مسلمانان است
خاتمیت در کتب بابیان و بهائیان به چشم میخورد که این مطلب ابتداء گواه حقانیت
اسلام است و دیگر اینکه گواه ضد و نقیض بودن کلمات باب و بهاء میباشد. که به
گوشهای از آن اشاره میکنیم. میرزا علی محمد در صفحه 5 از صحیفه عدلیه خود
مینویسد: «شریعت مقدسه (اسلام) همه نسخ نخواهد شد بلکه «حلال محمد صلوات الله
علیه حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه» و همچنین حسینعلی
بهاء در کتاب اشراقات در موارد متعدد از جمله در صفحه 264 و 252 پیامبر اسلام صلی
الله علیه و آله و سلم را خاتم رسل و خاتم الانبیاء خوانده و در صفحه 292 میگوید
«درود و سلام بر سرور عالم و پرونده امتها آن کسی که رسالت و نبوت به وسیله او به
انتها رسید و بر آل او» همچنین
شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی (که میرزا علی محمد باب آنها را مبشر ظهور خود
دانسته است) قائل به خاتمیت حضرت محمد صلوات الله علیه و آله و سلم هستند. شیخ
احمد احسایی در جوامع الکلم جلد 1 ص 7 گوید: محمد خاتم انبیاء است و پیغمبری پس از
آن حضرت نخواهد آمد، زیرا که پروردگار متعال در کتاب خود میفرماید «و لکن رسول
الله و خاتم النبیین» [احزاب/40] بعضی
از پیروان فرقه ضاله بهایی درباره «خاتم النبین» معنی خندهآور و ناروائی
آوردهاند و خاتم را به معنای انگشتر گرفتهاند و گفتهاند چون انگشتر زینت دست
حساب میشود، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز زینت پیامبران است و
بعضی دیگر از این گروه ضاله خاتم را به معنی مهر گرفتهاند با این توجیه که پیغمبر
اسلام تصدیق کننده پیامبران قبل است همان گونه که مهر مضامین یک نامه را تصدیق
میکند.و این در حالتی است که چهارده قرن همه مسلمین از این لفظ همان خاتمیت و آخر
بودن را فهمیدهاند و از طرفی رهبر بهائیان یعنی حسینعلی بهاء نیز در کتاب اشراقات
صفحه 292 گوید: درود و سلام بر سرور عالم و پرورنده امتها آن کسی که رسالت و نبوت
به وسیله او به انتها (آخر) رسید و بر آل او. عجیب
است که حسینعلی بهاء هم خاتم را به معنای آخر گرفته است و قائل به خاتمیت پیامبر
اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم شده است.