ولی با این همه، پس از مرگ شوقی افندی - با این كه میسن ریمی با دادن
اطلاعیه های مكرر سعی می كرد خود را در این مقام نگه دارد - طرفداران روحیه
ماكسول(زن شوقی) به دلایل مختلف از انقیاد نسبت به او سر باز زدند و می گفتند اولا
او یك فرد آمریكایی است و ثانیا به زبان عربی تسلط نداشته و نمی تواند مبین
و مفسر این امر باشد و از طرف دیگر نیز انشعابیونی كه در دسته ی موافق با
میسن ریمی بودند روحیه ی ماكسول را به باد انتقاد گرفته و او را به عایشه
مثل می زدند كه به علت عقیم بودن حقد و كینه خود را در بركناری میسن ریمی
اظهار می كند تا جایی كه برای او شعر ساخته و می گفتند:
یا للعجبا زنی عقیم و نازا
بنمود چه فتنه ای به عالم برپا
با عقده نازائیش آن مظهر حقد
شد علت انشقاق در امر بها
آنان كه مطیع آن زن حیله گرند
از حیله و مكر او مگر بی خبرند
آیا همه نادیده مطیعش گشتند
یا این كه تمام غافل و كور و كرند
به هر ترتیب امر بهایی از زمان حسینعلی بهاء تاكنون دچار تغییرات و
اختلافات و انشعابات پیاپی بوده است و علاوه بر این كشمكش ها كسانی نیز از
مبلغین و خاصان عبدالبهاء و شوقی افندی نیز به مرور زمان از اسرار نهانی
مطلع گشته و تغییر رویه داده و از این فرقه برگشته اند كه به عنوان نمونه
می توان از فضل الله مهتدی ملقب به صبحی منشی و كاتب عباس افندی؛
عبدالحسین آیتی ملقب به آواره از مبلغین بزرگ بهایی؛ حسن نیكو كه در بروجرد
به بهائیان پیوسته بود؛ صالح اقتصاد كه در مراغه بهایی شد و... نام
برد.