گاهی خود را خدای زندانیِ تنها می
خواند: «... استمع ما یوحى من شطر البلاء علی بقعة
المحنة و الابتلاء من سدرة القضآء انّه لا اله الّا ان المسجون الفرید» ترجمه: بشنو آن چه را که وحی می شود از مصدر
بلا بر زمین غم و اندوه، از سدره قضا به این که نیست خدایی، جز من زندانی یکتا. (2) البته به این که خود را خدای خدایان
معرفی می کند: «... کُلُّ الأُلوه مِن رَشَحِ أَمری تَأَلَّهَت
و کُلُّ الرُّبوب مِن طَفحِ حُکمِی تَرَبَّت...» ترجمه: همه معبود ها از ترشح امر من معبود
شده اند و همه خدایان از ظرف لبریز و پر خدایی من به خدایی رسیده اند.(3) کار نداریم. تا این جا سعی کردیم ادعای خدایی او را
اثبات کنیم؛ حال مطالبی درباره خطاب سران بهائی به پیروانشان با عنوان گوسفندان بیان می شود از زبان
عباس افندی (عبدالبهاء): «و از جمله تعالیم حضرت بهاءاللّه وحدت عالم انسانیست که جمیع بشر اغنام
الهی [گوسفندان خدا] و خدا شبان مهربان این شبان بجمیع اغنام مهربانست زیرا کلّ را خلق فرموده و پرورش داده و رزق احسان میدهد و محافظه میفرماید شبهه نماند که این شبان بجمیع اغنام مهربانست و اگر در بین این اغنام جاهلانی باشند باید تعلیم کرد.(4) البته واژه أغنام به فراوانی در آثار عباس افندی دیده می
شود که جهت اختصار به نمونه ای از آن اشاره کردیم. حال اگر خواننده محترم ادعای خدایی و خطاب
سران بهائی به پیروانشان با عنوان اغنام الهی (گوسفندان خدا) را کنار یکدیگر بگذارد
چه نتیجه ای بدست می آید؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) آثار قلم اعلى ،بهاءالله - جلد اول
بند1
(2) همان
بند 39
(3) مکاتیب، ج
2، صفحه 252
(4) مكاتیب عبدالبهاء جلد ۳